سایت استاد مهدي خداميان آرانی
۲۲. کتاب چرا بايد فكر كنيم | |
تعداد بازديد : | ۵۲ |
موضوع: | علم و دانش |
نويسنده: | مهدى خداميان |
زبان : | فارسی |
سال انتشار: | چاپ دهم، ۱۳۹۶ |
انتشارات: | بهار دلها |
در باره کتاب : | اهميّت فكر و انديشه در اسلام |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
از اينكه تصميم گرفته ايد اين كتاب را مطالعه كنيد از شما تشكّر مى كنم و خوشحالم كه شما هم به تفكّر، اهميّت مى دهيد.
كتابى كه در دست داريد به شما كمك مى كند تا با ارزش تفكّر در آموزه هاى دينى، بيشتر آشنا شويد.
يكى از مهمّ ترين ويژگى مكتب آسمانى ما، تأكيد بر تفكّر و انديشه است و چه زيبا است كه پيروان اين مكتب در زندگى خود به اين نكته، توجّه بيشترى داشته باشند.
آيا تا به حال به اين نكته توجّه كرده ايد كه چرا گروهى از مردم، همواره در فقر و فلاكت زندگى مى كنند؟
آيا فكر كرده ايد چرا عدّه اى از مردم، هميشه در بيمارى به سر مى برند؟
و از آن مهمّ تر اينكه گروهى ديگر از انسان ها در زندگى خود صحنه هايى از كارهاى خوب و زيبا مى آفرينند و مايه افتخار جامعه مى شوند و بر عكس، افرادى را مى بينيم كه گويى كار ديگرى به غير از شرارت نمى توانند بكنند.
خواننده عزيز!
از خود شجاعت نشان بده و به چيزهايى فكر كن كه نهايتِ آرزوى تو است.
تو بايد فكر خود را تغيير دهى، وقتى كه فكرت عوض شد، دنياى تو هم عوض خواهد شد.
به يقين بدان وقتى جرأت فكر كردن به انديشه هاى بزرگ را پيدا كنى به جاى شكست و مشكلات، با موفقيّت و كاميابى رو به رو خواهى شد. حتماً ديده اى كه بعضى از مردم فقط بلد هستند از زمين و زمان شكايت بكنند.
ـ چرا اين همه بلا بايد سر من بيايد؟!
يكى از امور مهمّى كه ما همواره بايد از خداوند در دعاهاى خود بخواهيم، توفيق انجام كارهاى خير مى باشد.
در دعاهايى كه از ائمّه معصومين(عليهم السلام) رسيده است، چنين مى خوانيم: "خدايا! به من توفيق اطاعت خود را عنايت كن و توفيق آن چه را كه مايه رضايت تو مى شود، كرم نما".[۶] در مورد توفيق و اهميّت آن سخنان زيادى از امامان معصوم(عليهم السلام) به ما رسيده است كه من در اينجا به بيان گوشه اى از آن مى پردازم:
حضرت على(عليه السلام)، توفيق را به عنوان "مهربانى مخصوص خداوند" معرّفى مى كند.
پيامبر اسلام از همه ما مى خواهد تا وقت خود را به اين چهار قسمت، تقسيم كنيم:
۱ . مناجات با خداوند
۲ . محاسبه كردن نفس خود
۳ . تفكّر درباره نعمت هاى خداوند
همه ما مى دانيم كه كمال انسان در عبادت و بندگى خدا مى باشد و اين مطلب، بسيار روشن است كه از عبادت هاى ما، هيچ نفع و سودى به خدا نمى رسد چون او بى نياز از همه چيز مى باشد و اين عبادت ها براى سعادت و رستگارى خود ما مى باشد.
در صورتى كه در زندگى ما، نيايش و عبادت نباشد روح ما لطافت خود را از دست مى دهد.
خداوند در قرآن مجيد هم به اين نكته اشاره مى كند كه هدف از آفرينش انسان، بندگى و عبادت او است.[۱۲] به راستى با عبادت است كه قلب انسان، صفا و روشنايى پيدا مى كند.
در سخنان اهل بيت(عليهم السلام) انديشه و تفكّر، بالاتر از سال ها عبادت معرّفى شده است.
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند: "انديشيدن به اندازه ساعتى كوتاه، بهتر از عبادت كردن طولانى مى باشد".[۱۸] اگر اجازه بدهيد، مجموعه احاديثى كه در زمينه مقايسه تفكّر با عبادت رسيده است را براى شما نقل كنم:
الف . يك ساعت تفكّر بهتر از يك شب عبادت.[۱۹]
همان طور كه مى دانيد گناه، روح انسان را آلوده مى كند و مانع كمال او مى شود.
گناه، قلب انسان را سياه مى كند، به طورى كه ديگر او لذّت مناجات با خداوند را درك نمى كند.
اين گناه است كه انسان را از نماز شب محروم مى دارد و امواج بلا را به سوى انسان مى كشاند.[۳۰] به همين دليل، انسان بايد براى بخشش گناهانش فكرى بكند تا اثرات آن بيش از اين در زندگى او باقى نماند.
ما بايد به فكر اين باشيم كه براى سفر قبر و قيامت خويش آماده شويم و براى اين سفر خود زاد و توشه اى فراهم سازيم.
عجيب است، هيچ چيز مانند مرگ، اين قدر قطعى نيست امّا ما آن را به سختى باور داريم.[۳۳] يك روز كه به بهشت زهرا رفته بودم به قسمتى كه مرده ها را غسل مى دادند، رفتم. با فردى كه يك عمر كارش، غسل دادن مرده ها بود به گفتگو پرداختم.
به او گفتم: آيا در طول زندگى خود چيز عجيبى مشاهده كرده اى؟
در قرآن و احاديث ائمّه اطهار(عليهم السلام) در مورد اهميّت "قلب"، سخن هاى زيادى آمده است.
البتّه منظور از "قلب" در زبان قرآن و روايات، قلبى كه در سينه ما خون را به تمام بدن مى فرستد، نيست.
در قرن هفدهم ميلادى بود كه سيستم گردش خون كشف شد و تا قبل از آن، نقش مهمّ قلب در گردش خون، مخفى بود.
براى همين است كه در زبان عربى، قلب به عنوان "جايگاه روح" مطرح شده است.
يكى از آداب اسلامى اين است كه انسان خود را در آينه ببيند و سر و وضع خود را مرتّب و منظّم نمايد.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) هرگاه مى خواستند از منزل بيرون بروند به آينه نگاه مى كردند و موهاى خود را شانه مى زدند و اگر آينه در دسترس نبود ظرف آبى را مى طلبيدند و خود را در آن مشاهده مى كردند و خود را براى ياران و دوستان خود زيبا مى نمودند و مى فرموند: "خداوند دوست دارد وقتى بنده او به ديدار دوستان خود مى رود، خود را براى آنها زينت كند".[۴۴] آرى، وقتى در مقابل آينه مى ايستى، عيب هاى ظاهرى خود را مشاهده مى كنى و براى رفع آن اقدام مى كنى، امّا اين آينه هر چقدر هم كه خوب باشد فقط عيب هاى ظاهرى تو را نشان مى دهد و هرگز نمى تواند عيب هايى كه در روح تو وجود دارد، نشان بدهد.
اگر بررسى عيب هاى ظاهرى مثل پريشانى موها، وظيفه ما باشد، آيا ما در قبال عيب هاى روحى خود مسئوليّتى نداريم؟
اگر با تاريخ تشيّع آشنا باشى، مى دانى كه اين مكتب در طول زمان هاى مختلف همواره با انواع و اقسام فشارهاى سياسى و اجتماعى رو به رو بوده است.
حتماً شنيده اى كه معاويه بعد از شهادت امام حسن(عليه السلام) دستور داد هر خانه اى را كه شيعه اى در آن زندگى مى كند، خراب كنند.
همچنين در زمان حكومت بنى عباس، چه ظلم ها كه در حقّ شيعيان نشد و چه خون هايى كه مظلومانه به زمين نريخت.
امّا اكنون كه ما به بررسى اين تاريخ سراسر ظلم و ستم مى پردازيم، مى بينيم كه اين مكتب نه تنها در برابر اين ستم ها و ظلم ها سر تسليم فرو نياورد، بلكه بيش از پيش بر رشد و عظمت آن افزود و روز به روز بر تعداد علاقمندان به اين مكتب آسمانى افزوده شد.
مشغول طواف كعبه بودم و نگاهم به جوانى افتاد كه با خداى خويش اين گونه سخن مى گفت: "قربونت بشوم خدا!".
خوب من در آن جا چه بايد مى كردم، غير از اين كه غصّه بخورم كه چرا ما اين گونه شده ايم؟
آخر چرا به آنچه بر زبانمان جارى مى شود، هيچ توجّهى نداريم، ما اهل بيت(عليهم السلام) را فقط براى گريه كردن و بر سر و سينه زدن مى خواهيم نه براى اين كه از آنها روش زندگى كردن و روش سخن گفتن با خدا را ياد بگيريم.
ما ياد گرفته ايم:
اگر نگاهى به اطراف خود بنمايى چه مى بينى و از آنها چه پيامى را دريافت مى كنى و چه پندى مى گيرى؟
من مى خواهم براى شما اين بحث را مطرح كنم كه هر آنچه در اطراف ما وجود دارد به نوعى با ما سخن مى گويد و با زبان بى زبانى پيامى را به ما مى گويد.
همان طور كه حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند: "هر كس كه اهل فكر باشد در هر چيزى براى او عبرت و پيامى وجود دارد".[۶۷] حال من به ذكر مواردى مى پردازم كه مى توان از آنها پيام هاى جالبى گرفت:
حتماً شما با كسى آشنا شده ايد كه او بسيار اهل عبادت و ديندارى بوده است و به اين دليل به او علاقه پيدا كرده و دايم از او تعريف و تمجيد كرده ايد.
مثل اين جريان براى "سليمان ديلمى" پيش آمد كه با كسى آشنا شده بود و او را اهل عبادت و ديندارى يافت و براى همين در حضور امام صادق(عليه السلام) از او تعريف كرد كه اى آقاى من! فلانى اهل نماز و روزه است و چه آدم ديندارى مى باشد.
شما فكر مى كنيد برخورد امام صادق(عليه السلام) در مقابل اين تعريف ها چه بود؟
آيا او هم مثل ما شيفته آن شخص شد؟
اگر قرار باشد فقط يك دعاى شما مستجاب شود، چه دعايى مى كنيد؟
بعضى ها توصيه كرده اند كه اين دعا، دعاى عاقبت به خيرى باشد كه از هر دعايى بالاتر و بهتر است.
از دعاهاى مختلفى كه از ائمه اطهار(عليهم السلام) رسيده است، استفاده مى شود كه بايد همواره براى عاقبت به خير شدن خود دعا كنيم.[۷۱] حال اين سؤال مطرح است كه ما چگونه مى توانيم عاقبت به خير شويم؟
يكى از قطارهاى باربرى، واگن مخصوص حمل گوشت داشت كه با آن گوشت هاى منجمد شده را منتقل مى كردند. در ايستگاهى، يكى از مأمورين قطار به طور اتّفاقى در داخل اين واگن گرفتار مى شود و هيچ كس متوجّه اين مطلب نمى شود و قطار حركت مى كند.
مأمورى كه در واگن گير افتاده، هر چه داد و فرياد مى كند، كسى متوجّه حضور او در واگن نمى شود.
اين مأمور قطار وقتى كه از نجات خود قطع اميد مى كند و مى فهمد اكنون است كه بدن او يخ بزند پيش خود مى گويد حالا كه مرگ من حتمى شده است، خوب است احساس يخ زدگى را براى ديگران بنويسم.
او شروع مى كند، وضعيّت خود را در هر ۱۵ دقيقه يكبار مى نويسد، در گزارش اوّل خود مى نويسد:
انسان موجودى است كه اگر يك هدف عالى و متعالى در زندگى خود نداشته باشد به ارزش وجودى خود پى نمى برد و اين هدف است كه مى تواند از ما يك انسان بزرگ بسازد.
دانشمندان معتقدند كه ذهن آدمى مانند يك آسياب است كه اگر چيزى در زير اين آسياب نباشد، خودش را مى سايد و نابود مى شود.
ذهن ما هم اگر به يك هدف، انديشه نداشته باشد رو به تباهى و نابودى مى رود.
لذا شما بايد در همه مراحل زندگى، هدف هاى عالى داشته باشيد و هرگز بى هدف و بدون مقصد نباشيد.
۱ . الاختصاص، الشيخ المفيد، (۴۱۳ ق)، تحقيق: علي أكبر الغفاري، الطبعة الثانية، ۱۴۱۴ ق، دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت، لبنان.
۲ . إقبال الأعمال، السيّد ابن طاووس، (۶۶۴ ق)، تحقيق: جواد القيومي الإصفهاني، الطبعة الأولى، مكتب الإعلام الإسلامي، قمّ.
۳ . الأمالي، السيّد المرتضى، (۴۳۶ ق)، تحقيق السيّد محمّد بدر الدين الحلبي، الطبعة الأولى، منشورات مكتبة آية الله المرعشي النجفي.
۴ . الأمالي، الشيخ الصدوق (۳۸۱ ق)، الطبعة الأولى، مؤسّسة البعثة، قمّ.