بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
اين صداى امام حسين(عليه السلام) است كه در گوش تاريخ طنين انداخته است: "آيا كسى هست مرا يارى كند؟".
جوانان بنى هاشم همه به ميدان مى روند و به خاك و خون مى غلطند، اكنون نوبت امام حسين(عليه السلام) است تا جان خود را فداى اسلام نمايد.
زينب(عليها السلام) مى آيد و در كنار گل پرپر خود مى نشيند و سر به سوى آسمان مى كند و مى گويد: "خدايا، اين قربانى را از ما قبول كن".
در جلدهاى اوّل تا پنجم اين كتاب، از شهر مدينه تا مكّه و كربلا همسفر من بوديد و حوادث را تا ظهر عاشورا پيگيرى كرديد.
اكنون آماده باشيد تا در "طوفان سرخ" با حوادثى كه بعد از نماز ظهر عاشورا، در كربلا، رخ مى دهد همراه من باشيد و با حماسه جوانان بنى هاشم آشنا شويد.
در جلد هفتم، داستان قهرمانى حضرت زينب(عليه السلام) در سفر كوفه و شام، همراه خواهيد بود، آرى، كتاب "هفت شهر عشق"، يك مجموعه به هم پيوسته است كه اميدوارم براى شما مفيد واقع شود.
قم، مهر ماه 1387
مهدى خدّاميان آرانى