کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست

      فصل بيست


    يك روز شخص محترمى به نزد من آمد و در مورد مشكلاتِ زندگى خود با من سخن گفت.
    ظاهراً در زندگى او مشكلات زيادى وجود داشت و او به هر درى زده بود، نتوانسته بود اين مشكلات را برطرف نمايد.
    او مى گفت: "هر دعايى كه فكر كنيد، خوانده ام; هر كار خيرى كه به ذهنم مى رسيده است، انجام داده ام امّا نمى دانم چرا اين گره از زندگى من باز نمى شود و من مدّت هاست كه در تنگنا قرار دارم، مثل اينكه خدا با من قهر كرده است. هر چه صدايش مى زنم، جواب مرا نمى دهد! آخر چه كنم؟".
    من خيلى متعجّب شدم، چه كمكى به او مى توانستم بكنم، او راه هاى زيادى را رفته بود و نتيجه نگرفته بود.
    پيش خودم گفتم: خدايا! كمك كن تا مشكل اين بنده تو را حل كنم.
    يك دفعه به ذهنم رسيد از او سؤال كنم كه خانه شما كجا است و در كدام محل زندگى مى كنى؟
    وقتى او آدرس خانه اش را داد، فهميدم كه خانه او در نزديكى مسجدى قرار دارد.
    از او سؤال كردم: آيا به مسجدِ محل مى روى؟
    معلوم شد كه او سالهاى سال است به مسجد نرفته است. من براى او سخن امام صادق(عليه السلام) را گفتم: "مسجد نزد خدا از همسايگان خود شكايت نمود كه آنها به من بى اعتنا هستند".
    و خداوند فرمود: "به عزّت و جلالم، من نماز آنها را قبول نمى كنم و هرگز رحمت خود را بر آنان نازل نخواهم نمود".[25]
    آرى، مسجد عزيز است و حرمت دارد و خود خدا قسم خورده است كه هر كس به مسجد بى اعتنا باشد، او را از رحمت و مهربانى خود دور مى كند!
    مهربانىِ خدا با ناراحتىِ مسجد جمع نمى شود. كسى كه خانه اش در نزديكى مسجد باشد و بدون عذر در مسجد حاضر نشود، نمازش مورد قبول خدا واقع نمى شود.[26]
    نمى شود به مسجد كه خانه خدا است، بى اعتنا باشيم و توقّع داشته باشيم كه مورد مهربانى صاحب خانه قرار گيريم.
    آرى، كسى كه به مسجد بى اعتنا باشد از رحمت خدا دور است![27]
    به آن مرد گفتم: "تو روزى چند بار از كنار اين مسجد رد مى شوى، اين مسجد در نزديكى خانه تو است و تو به آن بى اعتنا هستى، براى همين است كه هر چه خدا را صدا مى زنى، جوابت را نمى دهد".
    او سرش را پايين انداخت و به فكر فرو رفت.
    حدود يك ماه از اين جريان گذشت كه دوباره آن مرد به خانه من آمد، در حالى كه بسيار شاداب بود و روى دستانش جعبه شيرينى قرار داشت.
    او آمده بود تا از رفع مشكل بزرگِ خويش سخن بگويد: "از آن روزى كه پيش شما بودم، عهد كرده ام كه روزى يك بار به مسجد بروم و چقدر زود خدا مشكل مرا برطرف نمود".


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۰: از كتاب به باغ خدا برويم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن