کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل دو

      فصل دو


    سلام بر "آلِ ياسين"!
    اين اوّلين سلام من است، اين گونه بر تو و خاندان تو سلام مى كنم. شما "آل ياسين" هستيد.
    خدا در قرآن، پيامبر را "ياسين" ناميده است، و شما هم خاندان او هستيد، "آل ياسين"، همان "آل محمّد" است. آرى! "ياسين" نامى از نام هاى پيامبر مى باشد.
    من در روز بارها و بارها بر شما درود مى فرستم، در تشهّد نماز مى گويم: "اللهمَّ صَلِّ على محمّد و آل محمّد، بارخدايا! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست".
    مى دانم وقتى صلوات مى فرستم، خداوند رحمت خود را بر من نازل مى كند، صلوات نور است و باعث روشن شدن دل من مى شود و تاريكى ها را از دل مى زدايد.
    من در اينجا، به چهارده معصوم پاك سلام و درود مى فرستم.
    سلام من بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)، على، فاطمه، حسن، حسين و همه امامان معصوم(عليهم السلام) كه از نسل حسين(عليه السلام) هستند.
    ? ? ?
    مهدى جان! سلام بر تو كه مرا به سوى خدا فرا مى خوانى!
    تو دست مرا مى گيرى و به سوى خدا مى برى. فقط تو هستى كه مى توانى راه خدا را به من نشان بدهى، راهى كه درست است و هيچ گمراهى ندارد.
    تو هدايت گر همه آفريده هاى خدا هستى، فرشتگان هم اگر بخواهند به خدا نزديك شوند، بايد نزد تو بيايند. تو حجّت خدا بر همه هستى.
    علم و دانش تو فراتر از ديگران است، خدا به تو مقامى بس بزرگ داده است و براى همين است كه تو مى توانى همه را به سوى خدا ببرى.
    آرى! در جهان هستى، معلّمى همچون تو پيدا نمى شود، هر كس بخواهد به كمال و رستگارى برسد، بايد شاگردى تو را بنمايد، همان گونه كه فرشتگان همه از تو درس آموخته اند.
    خدا نورِ تو را قبل از خلقت آسمان ها و زمين آفريد، آن وقتى كه هنوز خدا عرش خود را هم خلق نكرده بود.
    آرى! وقتى خدا اراده كرد كه جهان هستى را بيافريند، ابتدا نورى آفريد. آن نور، حقيقتِ شما بود. تو و پدران پاك تو، نورى واحد هستيد.
    شما بوديد و غير از شما هيچ آفريده ديگرى نبود، آن روز، شما حمد و ستايش خدا را مى گفتيد. چهارده هزار سال بعد از آن، خداوند عرش خود را آفريد، آن وقت نور شما را در عرش خود قرار داد.[2]
    آرى! من سخن از خلقت نورِ شما مى گويم، سخن در مورد خلقت جسم شما نيست، خدا نور شما را خلق كرد و هزاران سال بعد زمين را آفريد و سپس جسم شما را خلق كرد.
    سخن من پيرامون آفرينش نورِ شماست، نورى كه جسم نبود، آن نور، در واقع، روح شما بود، روح، از جنس خاك نيست، اين جسم است كه از خاك آفريده شده است. خداوند روح شما را هزاران سال قبل از خلقت عرش خود آفريد.
    نورِ شما ساليان سال، در عرش خدا و ملكوت خدا بود، نور شما در آنجا عبادت خدا را مى نمود، بعد از آن خدا بر بندگانش منّت نهاد و شما را به اين دنياى خاكى آورد.
    شما آمده ايد تا راه خدا را نشان ما بدهيد، آمده ايد تا اين دنياى تاريك را با نور خود روشن كنيد، آمده ايد تا دستگيرى كنيد و همه را به سعادت و رستگارى برسانيد.
    ? ? ?
    مهدى جان! سلام بر تو كه "بابُ الله" هستى!
    هر كس مى خواهد به سوى خدا برود، بايد به سوى تو رو كند، هر كس مى خواهد به هدايت برسد بايد با تو آشنا شود. فقط از راه تو مى توان به خدا رسيد.
    اگر كسى تو را نشناسد و با تو بيگانه باشد و در راهى كه تو به آن رهنمون هستى گام برندارد، هرگز به مقصد نخواهد رسيد و چيزى جز پشيمانى نصيب او نخواهد شد.
    هر كس محبّت تو را به دل داشته باشد، محبّت خدا را در دل دارد، هر كس بغض و كينه تو را داشته باشد، بغض خدا را دارد. هر كس به تو پناه بياورد، به خدا پناهنده شده است.
    آرى! خشنودى تو، خشنودى خداست، خشم تو، خشم خداست.
    ? ? ?
    سلام بر تو كه دين خدا را زنده مى كنى، تو يارى كننده دين خدا هستى. تو پرچم "توحيد" را در سرتاسر دنيا به اهتزاز درمى آورى. تو نام خدا و ياد او را جهانى خواهى كرد، تو به جنگ همه سياهى ها و ظلم ها خواهى رفت و زيبايى ها را به تصوير خواهى كشيد.
    چه روز باشكوهى خواهد بود آن روز!
    روزى كه همه اهل آسمان ها و تمام مردم زمين در شادى و نشاط باشند و عدالت همه جا را فرا گيرد، ديگر از ظلم و ستم هيچ خبرى نباشد.[3]
    آن روز فقر از ميان رفته باشد، مردم، ديگر فقيرى را نيابند تا به او صدقه بدهند.[4]
    آن روز مردم به جاى عشق به دنيا، عاشق عبادت شوند و كمال خويش را در عبادت و بندگى خدا جستجو كنند.[5]
    در آن روزگار، فرشتگان همواره بر انسان ها سلام كنند و در مجالس آن ها شركت كنند. قلب مردم آن قدر پاك شود كه بتوانند فرشتگان را ببينند و خداوند دست رحمت خويش را بر سر مردمان كشد و عقل همه انسان ها كامل شود.[6]
    روزى كه در هيچ جاى دنيا، شخص بيمارى ديده نشود و همه در سلامت كامل زندگى كنند و هيچ اختلافى در سرتاسر دنيا به چشم نيايد و مردم از هر قبيله و قومى كه باشند در صلح و صفا با هم زندگى كنند.[7]
    ? ? ?
    خدا به تو مقامى بس والا داده است، هر كس از تو روى برگرداند و با تو دشمنى كند، از دين خدا بيرون رفته است.
    خداوند در مورد ولايت تو سفارش بسيار زيادى نموده است، اسلام بر پنج ستون بنا شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت تو، امّا خداوند اهميّتى را كه به ولايت تو داده است به هيچ كدام از نماز و روزه و حج و زكات نداده است!
    اگر كسى در اين دنيا عمر طولانى كند و ساليان سال، عبادت خدا را به جا آورد و نماز بخواند و روزه بگيرد و به اندازه كوه بزرگى، صدقه بدهد و هزار حجّ هم به جا آورد و سپس در كنار خانه خدا مظلومانه به قتل برسد، با اين همه اگر ولايت تو را قبول نداشته باشد، وارد بهشت نخواهد شد.[8]
    آرى! ولايت تو نزد خدا از همه چيز مهم تر است.
    ? ? ?
    سلام بر تو كه خليفه خدا هستى!
    تو جانشين خدا در آسمان ها و زمين مى باشى، اين لقبى است كه خدا به تو داده است.
    روزى هم كه تو ظهور كنى و حكومت عدل خويش برپا سازى، خدا فرشته اى را به روى زمين خواهد فرستاد. آن فرشته، پيشاپيش تو اين چنين ندا خواهد داد: "مهدى، خليفه خداست. از او اطاعت كنيد".[9]
    تو حجّت خدا بر همه هستى. حجّت خدا بر همه آفريده هاى خدا، تو حجّت خدا در آسمان ها و زمين هستى.
    وقتى شخصى سخن مرا قبول ندارد، من براى اثبات سخن خود، دليل مى آورم، در زبان عربى، به اين دليل من، "حجّت" مى گويند.
    روز قيامت كه بر پا شود، خدا به مردم چنين مى گويد: اى مردم! من مهدى را به عنوان رهبر شما انتخاب نمودم، چرا از او پيروى نكرديد؟ چرا بيراهه رفتيد؟ چرا به سخنان او گوش فرا نداديد؟ چرا ديگرى را امامِ خود قرار داديد و دين مرا تباه ساختيد؟
    به همين جهت است كه تو را "حجّت خدا" مى گويند، يعنى تو دليل و برهان خدا هستى، خدا راه سعادت را براى مردم روشن نمود، به آنان دستور داد تا ولايت تو را قبول كنند و از تو پيروى كنند، هر كس از تو اطاعت كند، اهل بهشت خواهد بود و هر كس با تو دشمنى كرده باشد، خشم خدا را براى خود خريده است.[10]
    ? ? ?
    مهدى جان! تو جلوه اراده خدا هستى!
    اگر بخواهم بدانم خدا چه اراده كرده است، كافى است بدانم كه تو چه اراده كرده اى.
    اگر من بخواهم بفهمم كه خدا چه چيزى را دوست دارد، بايد ببينم كه تو چه را دوست دارى.
    اگر تو را خوشحال كنم، خدا را خوشحال نموده ام، اگر به سوى تو بيايم، به سوى خدا رفته ام. تو جلوه صفات خدا هستى.
    تو همواره اطاعت خدا را مى كنى و چيزى را انجام مى دهى كه خدا اراده نموده است، تو از خود اراده اى ندارى، هر چه خدا براى تو بخواهد تو همان را انجام مى دهى، تو تسليم فرمان خداى خود هستى.
    خداوند صفات زيادى دارد، او مهربان است، داراى علم زيادى است، قدرت دارد و...، همه اين صفات زيباى خدا را مى توانم در تو بيابم.
    صفات و خوبى هاى خدا، حد و اندازه ندارد، امّا من مى توانم آن مقدار از صفات خدا را (كه مى شود در اين دنيا جلوه كند)، در وجود تو بيابم!
    تو جلوه صفات خدا هستى، تو از خود هيچ ندارى، هر چه دارى، خدا به تو داده است.
    تو همچون آينه اى هستى كه من مى توانم صفات و زيبايى هاى خدا در آن بيابم. هيچ موجودى به اندازه تو اين همه زيبايى را در خود جاى نداده است!
    تو نور خدا در آسمان ها و زمين هستى، تو مايه هدايت اهل آسمان ها و زمين هستى، اگر هدايت تو نباشد، هيچ كس نمى تواند به سعادت و رستگارى برسد.
    تو قارى قرآن و مفسّر آن هستى، من تفسير آن را بايد از تو بشنوم!
    قرآن را اگر تو تفسير كنى، مايه هدايت مى شود، هيچ كس نمى تواند مانند تو پيام هاى قرآن را براى بشر بيان كند. خوشا روزى كه من صداى دلرباى تو را بشنوم كه برايم قرآن بخوانى و آن را تفسير كنى.[11]





نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲: از كتاب راهى به دريا نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن