کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفت

      فصل هفت


    * بعد از خواندن زيارت "آل ياسين"، اين دعا را خوانده مى شود:[57]
    بار خدايا! از تو مى خواهم بر محمّد، فرستاده خودت درود بفرستى، محمّد، پيامبر مهربانى ها و روشن كننده راه توست.
    از تو مى خواهم كه قلب مرا با نور ايمان روشن كنى، توفيق دهى تا جز به خوبى ها انديشه نكنم.
    تو كارى كن كه هر وقت مى خواهم كارى انجام بدهم، ابتدا در مورد آن آگاهى كسب كنم، قدرتم بده تا بتوانم اعمال خوب انجام بدهم، توفيقم بده تا همواره راست بگويم و از دروغ دورى كنم.
    بار خدايا! تو بصيرت و آگاهى در دين را به من كرم نما تا مبادا در راه دين تو، فريب فتنه ها را بخورم.
    كارى كن تا چشم من در هر چيز، آثار عظمت و بزرگى تو را ببيند و گوش من، حكمت و سخنان پندآموز بشنود.
    به قلب من نظر كن و آن را جايگاه محبّت محمّد و آل محمّد قرار بده، تو ظرف مرا از مهر و ولاى آنان چنان پر كن كه ديگر جايى براى محبّت غير آنان نماند، به آنجا برسم كه فرزند و همسر و دوست خود را به خاطر آنان دوست داشته باشم، آن فرزندى براى من عزير باشد كه ولاى آنان را داشته باشد، آن دوستى براى من گرامى باشد كه عشق آنان را به دل داشته باشد...
    خدايا! تو مرا به اين خواسته هايم برسان تا در لحظه جان دادن، در آغوش مهربانى تو باشم و به عهد و پيمان خود وفا كرده باشم.
    بار خدايا! بر مهدى(عليه السلام) درود و صلوات بفرست، او كه حجّت و خليفه تو در روى زمين است، همان كه همه مردم را به سوى تو مى خواند.
    مهدى همان كسى است كه عدالت را در زمين برقرار مى كند، او به امر تو قيام مى كند و مردم را به سوى تو فرا مى خواند، او آقاى اهل ايمان است. او كفر و بت پرستى را نابود خواهد نمود.
    او تاريكى ها را از بين مى برد و حق و حقيقت را روشن مى كند. همه سخنان او حكمت و صدق است. او جلوه كاملى از نور تو در روى زمين است، او فقط به فرمان تو عمل كند و از عظمت و بزرگى تو در خوف است.
    او همچون دوستى دلسوز براى همه است، او كشتى نجات است، او پرچم هدايت است، او روشنىِ چشم همه است، اوست كه دنياى تيره و تار را روشن مى كند. وقتى كه دنيا پر از ظلم شود، او قيام خواهد نمود و همه جا را پر از عدل و داد خواهد كرد.
    خدايا! بر مهدى(عليه السلام) صلوات و درود بفرست، همان كه فرزندِ امامان پاك است. تو بر همه بندگانت دستور دادى تا از خاندان پيامبر پيروى نمايند و حق آنان را مراعات كنند و آنان را از هر پليدى و زشتى پاك نمودى.
    تو مهدى(عليه السلام) را يارى كن و با يارى او، دين خودت را نصرت ببخش.
    دوستان مهدى(عليه السلام)، دوستان تو هستند، آنان در روزگار غيبت گرفتار شده اند، تو اگر مهدى(عليه السلام) را يارى كنى، در واقع همه دوستان خودت را يارى كرده اى، پس نصرت خودت را براى مهدى(عليه السلام) بفرست و او را يارى كن!
    ما را هم در گروه ياران مهدى(عليه السلام) قرار بده!
    وجود مهدى(عليه السلام) را از شر هر ستمگرى حفظ نما و هر بلايى را از او دور كن! تو خودت حافظ جان او باش!
    هر چه زودتر عدالت را به دست او در دنيا برقرار كن!
    ياران مهدى(عليه السلام) را يارى كن، دشمنان او را نابود نما و به دست او همه ستمگران را به خاك ذلّت بنشان، همه كافران و گمراهان را به دست او به سزاى اعمالشان برسان!
    خدايا! مرا از ياران مهدى قرار بده، آنان كه شيعه او هستند و از او پيروى مى كنند و گوش به فرمان او هستند.
    خدايا! آل محمّد(عليهم السلام) آرزوى بس بزرگ به دل دارند، آن ها چشم انتظار ظهور مهدى(عليه السلام) هستند، خدايا! ظهور مولايم را نزديك گردان، همان روزى كه آل محمّد به آرزوى خود مى رسند.
    خدايا! دشمنان آل محمّد(عليهم السلام) از ظهور مهدى(عليه السلام) در هراس بوده و هستند، آنان ستم هاى زيادى به اين خاندان نموده اند، آن ها مى دانند كه روز ظهور، روز انتقام است، روزى كه تو انتقام مظلومان را خواهى گرفت. خدايا! عمر مرا طولانى كن تا با چشم خود ببينم كه دشمنان آل محمّد به چه سرنوشتى دچار خواهند شد.
    من آن روزى را فراموش نمى كنم كه عُمَر، خليفه دوم به سوى خانه فاطمه آمد و فرياد زد: "برويد هيزم بياوريد" .[58]
    عدّه اى با هيزم به سوى او آمدند، آن روز او شعله آتشى در دست داشت و دستور داد: "اين خانه را با اهل آن به آتش بكشيد" .[59]
    هنوز چند روزى از رحلت پيامبر نگذشته بود. آيا آنان فراموش كردند كه پيامبر بارها فرموده بود: "فاطمه پاره تن من است".[60]
    سپس او هيزم ها را آتش زد، درِ خانه نيم سوخته شد . عُمَر جلو آمد و لگد محكمى به در زد .[61]
    و فاطمه(عليها السلام) پشت در ايستاده بود . . .فاطمه(عليها السلام) بين در و ديوار قرار گرفت ، صداى ناله اش بلند شد ...
    من در انتظار روزى هستم كه مهدى(عليه السلام) ظهور كند و به شهر مدينه بيايد، در آن روز او از دشمنان مادر مظلومش انتقام خواهد گرفت. اگر ديروز نامردهايى، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، آن روز به امر و اذن تو، آنان زنده مى شوند تا محاكمه شوند و در آتشى بس بزرگ سوزانده شوند...[62]
    تو خداى يگانه هستى، از تو مى خواهم كه دعايم را مستجاب كنى، من آرزوى بزرگى را از تو خواستم و مى دانم كه تو بر آن قادر و توانا هستى. تو را صدا مى زنم و مى گويم:
    اللّهمّ عجّل لوليّك الفرج
    آمين يا ربَّ العالمين.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷: از كتاب راهى به دريا نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن