کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    حدود يك ماه بود كه از خانواده خود دور بودم و حسابى دلم براى خانواده تنگ شده بود.
    درست بود كه من مهمان خانه خدا بودم و براى دومين بار به سفر حج آمده بودم اما به هر حال، ديگر دلتنگ خانواده خود شده بودم به خصوص كه دلم براى شيرين زبانى فرزند خردسالم، عليرضا، خيلى تنگ شده بود.
    روزهاى آخر سفر بود و ما كم كم براى بازگشت به وطن آماده مى شديم.
    قرار بود يكى از دوستان من به ديدنم بيايد و من در اتاق هتل منتظر آمدن او بودم.
    در اين هنگام گوشى تلفن همراه من زنگ خورد و اين صداى پسرم عليرضا بود كه از دورى من بى تابى مى كرد و صداى گريه اش بلند شده بود.
    به هر حال با شنيدن صداى او دلتنگى من چند برابر شد.
    بعد از لحظاتى در اتاق زده شد، من از جايم بلند شدم و در را باز كردم، دوستم بود كه به ديدن من آمده بود.
    او را به داخل اتاق دعوت كردم و در كنار او نشستم، از شما چه پنهان كه دلتنگى من دست خودم نبود و چهره من در آن لحظه، بسيار اندوهناك شده بود.
    اينجا بود كه دوستم رو به من كرد و گفت: "درست است دلتنگ شده اى، اما نبايد اين غم خود را در چهره خود نشان دهى بلكه بايد غم خود را در دل خود نگه دارى".
    بعد او حديثى از حضرت على(عليه السلام) برايم خواند كه آن حضرت مى فرمايند:
    مؤمن، شادى خود را در چهره خود نشان مى دهد و غم خود را در دل خود نگه مى دارد.[16]
    گويا اين حديث زيبا را براى اولين بار مى شنيدم، براى همين پيرامون آن خيلى فكر كردم.
    آرى، هر كسى در زندگى خود ممكن است غم و اندوهى داشته باشد اما شخص مسلمان وظيفه دارد غم و اندوه خود را در دل خود قرار دهد و آن را در چهره خود نشان ندهد، زيرا اين كار باعث مى شود اطرافيان او هم ناراحت شوند.
    از آن روز تصميم گرفتم در همه جا و همه شرايط، غم و اندوه خود را براى خودم نگه دارم (و در دل خود پنهان كنم) و شادى و شادمانى خود را بر چهره خود نمودار سازم و آن را با اطرافيان خود تقسيم كنم.
    وقتى از سفر برگشتم در مورد اين موضوع بيشتر مطالعه كردم و فهميدم كه خداوند متعال كسى را كه هنگام برخورد با برادران دينى خود اخم كند، دشمن مى دارد.[17]
    آيا فكر كرده ايد كه چرا خداوند اين قدر از اين كه ما قيافه اخمو داشته باشيم بدش مى آيد؟
    خداوند مى خواهد جامعه مسلمانان، جامعه اى با نشاط و شاداب باشد به طورى كه هر كسى را نگاه كنى لبخند به لب داشته باشد.
    اگر همه ما به اين دستور الهى عمل مى كرديم سطح روابط اجتماعى در جامعه ما در حدّ بسيار بالايى قرار مى گرفت و همواره محبّت و صميميت در جامعه موج مى زد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب لطفاً لبخند بزنيد نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن