کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    راه نيايش

      راه نيايش


    اكنون كتاب "نماز شب" تو را مطالعه مى كنم، تو درباره چگونگى نماز شب در اين كتاب سخن گفته اى. اين حديث از امام صادق(عليه السلام) است: "خدا براى هر كار نيكى كه بنده مؤمن انجام مى دهد، ثوابى ذكر كرده است، ولى براى نماز شب، ثواب ذكر نكرده است، چون كه خدا اين عبادت را بسيار دوست دارد و براى آن ثوابى بى نهايت قرار داده است".
    شنيده ايم كه در ركعت آخر نماز شب، بايد چهل مؤمن را دعا كنيم، خيلى از مردم اين سؤال را مى پرسند: چگونه اسم چهل مؤمن حفظ كنيم؟ ديده ام در بعضى از كتاب ها، اسم چهل مؤمن را ذكر كرده اند، بعضى ها كه نماز شب مى خوانند اين كتاب ها را در دست مى گيرند و آن اسامى را مى خوانند و مى گويند: "اللهمّ اغْفِرْ لِفلان".
    تو در كتاب خود با شجاعت تمام، سخن جديدى را بيان مى كنى، تو مى گويى كه در هيچ حديثى ذكر نشده است كه در قنوت نماز شب بايد چهل مؤمن را دعا كرد.
    تو به همه توصيه مى كنى كه در نماز شب به جاى دعا به چهل مؤمن، اين دعا را بخوانند: "اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُؤمنينَ وَ الْمُؤمِنات وَ المُسلِمينَ وَ المُسلِمات...".
    سخن تو بسيار متين و پسنديده است، وقتى درباره چيزى، حديثى نداريم پس چرا بايد آن را به عنوان امرى حتمى بيان كنيم؟ من نزديك به سى سال است در حوزه علميّه مشغول درس و بحث هستم، تا به حال به اين مطلب پى نبرده بودم و در كتاب ديگرى آن را نخوانده بودم، وقتى اين سخن تو را خواندم، دانستم كه تو در فقه هم نوآورى ها داشته اى، اين يكى از نوآورى هاى تو بود كه با آزادانديشى خود به آن رسيده بودى، افسوس كه كتاب هاى فقهى تو به دست ما نرسيده است، ولى همين سخن كوتاه تو، شاهدى بر ذوق فقهى زيباى توست.

    * * *


    در كتاب خود، دعاهايى كه مستحبّ است در نماز شب خوانده شود ذكر مى كنى، ولى به اين نكته مهم هم اشاره مى كنى كه اگر كسى فرصت ندارد اين دعاها را بخواند، پس اصل نماز شب را بخواند و آن را ترك نكند.
    اصل نماز شب خيلى ساده است: ابتدا پنج نماز دو ركعتى (مثل نماز صبح) مى خوانم. سپس يك نماز يك ركعتى مى خوانم.
    در آن نماز يك ركعتى، بعد از حمد و سوره، قنوت مى گيرم، مى گويم: "اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُؤمنينَ وَ الْمُؤمِنات وَ المُسلِمينَ وَ المُسلِمات..." "خدايا! همه اهل ايمان را ببخش و از خطاها و گناهان آنان درگذر...".
    سپس هفتاد بار يا كمتر "استغفر الله" مى گويم، سپس سيصد بار يا كمتر "العفو" مى گويم، بعد از قنوت به ركوع و سجده مى روم، تشهد و سلام را مى گويم. اين اصل نماز شب است، امّا بهتر است كه دعاهاى نماز شب را هم بخوانم و با خداى خويش خلوت كنم كه روح عبادت، همان راز و نياز با خداست.

    * * *


    من در اينجا، ترجمه سه دعايى را كه تو ذكر كرده اى مى نويسم.

    * دعاى اول
    وقتى وضو گرفتم و به محل نماز خود رفتم، ابتدا رو به قبله مى نشينم و چنين دعا مى كنم:
    خدايا! همه مردم در خواب هستند، سر و صداها خاموش شده است، فرمانروايان در اين وقت شب، درهاى كاخ خود را بسته اند، در حالى كه درگاه تو در همه حال به روى بندگانت باز است!
    خدايا! مى دانم كه تو هيچ مؤمنى را از درگاهت نااميد برنمى گردانى، هر كس تو را صدا زد تو صدايش را مى شنوى و از راز دل او آگاهى!
    خدايا! ياد مرگ و سختى هاى روز قيامت مرا به درگاه تو آورده است و خواب را از چشم من گرفته است، چگونه به خواب ناز بروم در حالى كه مرگ در كمين من است و من نمى دانم چه زمانى مرگم فرا مى رسد، بايد براى روز قيامت خود، توشه اى برگيرم...
    خدايا! من حاجت هاى مهمّى دارم براى همين به درگاه تو، پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) او را واسطه قرار مى دهم، از تو مى خواهم كه مرا به واسطه آنان، در دنيا و آخرت آبرومند گردانى و از نزديكان خودت قرار بدهى! خدايا! به خاطر آنان به من مهربانى كن! مرا از هدايت آنان بهرمند ساز! حوائج مرا به خاطر آنان برآورده كن كه تو بر هر كارى توانا هستى!

    * دعاى دوم
    نماز شب، پنج نماز دو ركعتى دارد، در يكى از قنوت هاى آن نمازها با خدا چنين راز و نياز مى كنم:
    خدايا! من تو را چگونه صدا بزنم در حالى كه گناه كرده ام؟ چگونه تو را صدا نزنم در حالى كه تو را دوست دارم؟ خدايا! اگر مرا به گناهانم مؤاخذه كنى من هم از عفو و بخشش بى پايانت سخن خواهم گفت، خدايا! گناه من به تو هيچ ضررى نمى زند، پس ببخش آنچه را كه به تو ضررى نزده است، من با گناهانم به خودم ستم كردم و به خود ضرر زدم، اكنون به درگاه تو رو كرده ام و از تو مى خواهم مرا ببخشى!
    خدايا! از تو مى خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستى و در ظهور مهدى(عليه السلام) تعجيل كنى تا او از دشمنان انتقام بگيرد!
    خدايا! مرا بر دين خودت ثابت قدم قرار بده و بعد از اين كه مرا هدايت كردى به خودم واگذارم نكن!

    * دعاى سوم
    آخرين قسمت نماز شب، يك نماز يك ركعتى است، وقتى آن نماز را تمام كردم چنين دعا مى كنم:
    اى خدايى كه از همه جا باخبرى! تو را صدا مى زنم و با تو سخن مى گويم، تو صداى مرا مى شنوى، گناهان من زياد است و من در هراس و نگرانى هستم، خداى من! من بارها توبه كردم ولى باز گناه كردم، مرا ببخش...
    اكنون از تو مى خواهم به فريادم برسى! از شرّ هوس هايم، از شرّ شيطان و از شرّ دنيايى كه فريبم مى دهد به تو پناه مى آورم، به من رحم كن، اگر تو به من رحم نكنى پس چه كسى به من رحم خواهد كرد؟

    * * *


    مُلاّعلى! ممنون تو هستم كه به من ياد دادى تا با خداى خويش چگونه سخن بگويم، از توسّل به پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) او برايم سخن گفتى و به من آموختى تا در نماز شب براى امام زمان(عليه السلام) دعا كنم و ظهور او را از خدا طلب كنم! افسوس كه چقدر نماز شب خواندم و به چهل مؤمن دعا كردم ولى فراموش كردم كه در نماز شب در حقّ مولاى خويش دعا كنم! من راه را گم كرده بودم...
    مُلاّعلى! ممنون تو هستم كه مرا به ياد امام زمان(عليه السلام) انداختى، در اين روزگار، فراموشى آن آقاى غريب، مُد روز شده است، كمتر كسى به ياد اوست...
    بايد نام و ياد امام خود را زنده كنم، نبايد گرفتار غفلت بشوم، بايد كارى كنم كه دوستان و اطرافيانم به او توّجه پيدا كنند. به راستى قطب نماى دل من، كجا را نشان مى دهد؟ زندگى من چه سمت و سويى دارد؟
    بارها شنيده ام كه امام، "قطب جهان" هستى! بايد فكر كنم كه آيا قطب نماى دلم، او را نشان مى دهد؟
    بايد دل را به عشق او پيوند بزنم و از غير او دورى كنم، بايد زندگى ام، رنگ او را داشته باشد و همواره ياد او را بر دل هاى ديگران پيوند زنم.
    كسى كه عاشق مى شود، وقتى نام معشوقش را مى شنود، ناخودآگاه قلبش از شوق به تپش مى افتد، اين نشانه عشق است، كاش من هم وقتى نام او را مى شنيدم، اين گونه قلبم به تپش مى افتاد و همه وجودم، شوق ديدار او مى شد. كاش ضربان قلبم، نداى "يا مهدى" مى گفت.
    كاش به اين باور مى رسيدم كه زندگى بدون او، مرگ است و مرگ بدون معرفت او، مرگ جاهليّت است.
    به ياد دارم كه چقدر براى حاجت هاى خودم به درگاه خدا گريه كردم، از سوز دل دعا كردم، امّا به راستى آيا يك بار اين گونه براى آمدنش، گريه كردم، اشك ريخته و دعا كرده ام؟
    چرا فراموش كرده ام كه او هم صاحبِ زمان است و هم صاحب مكان! زمين و زمان به اذن خدا در اختيار اوست او حجّت خدا است. ولايت و محبّت او، معناى زندگى واقعى است، كسى كه از ولايت او بهره اى ندارد، زنده است ولى از حقيقت زندگى به دور است، قلب او مرده است، زيرا با حجّت خدا ارتباط ندارد، خدا مرا به سوى ولايت او فرا مى خواند تا در غوغاى روزگار، تباه نشوم...


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲: از كتاب ملا علی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن