کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل شش

      فصل شش


    دعاى بعد از نماز صبح
    خدايا! روز تازه اى آغاز شده است، تو را شاهد مى گيرم كه خدايى جز تو نيست و هر چيزى غير از تو عبادت شود، باطل است، من مى دانم كه وقتى تو را شاهد گرفته ام، ديگر مرا كفايت مى كند، من همه فرشتگان، پيامبران، مؤمنان و آفريده هاى تو را نيز بر اين باور خود، شاهد مى گيرم، تو برتر و بالاتر از آن هستى كه كسى بتواند بزرگى تو را وصف كند، هيچ كس نمى تواند نهايت بزرگى تو را درك كند!
    اى خدايى كه بالاتر از ستايش هاى ما هستى، اى خدايى كه بزرگى تو بالاتر از سخن ماست، از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود بفرستى و با من آنگونه رفتار كنى كه شايسته مقام توست كه تو همواره گناهكاران را مى بخشى!
    خدايى جز تو نيست، تو از همه بدى ها به دور هستى، همه خوبى ها از آنِ توست، تو را ستايش مى كنم، از گناهانم توبه مى كنم و از تو مى خواهم مرا ببخشى، در جهان هر چه تو بخواهى، همان واقع مى شود، هيچ قدرتى جز قدرت تو نيست، تو جاودانه هستى، هميشه بوده اى و تا ابد خواهى بود، پادشاهى جهان در دست توست، تو خدايى هستى كه زنده مى كنى و مى ميرانى، تو هرگز نمى ميرى! كليد همه خيرها به دست توست و تو بر هر كارى توانا هستى!
    تو از همه بدى ها به دورى! همه خوبى ها از آنِ توست، خدايى جز تو نيست. تو بزرگ تر از آن هستى كه به وصف درآيى! خدايا! گناه مرا ببخش كه من به سوى تو، توبه مى كنم، در جهان هر چه تو بخواهى، همان واقع مى شود، هيچ قدرتى جز قدرت تو نيست.
    تو حلم فراوان دارى و بزرگوارى! مهربان و بخشنده اى! فرمانرواى جهانى! از هر عيبى و نقصى، پاك مى باشى! تو حق آشكارى! من تو را به عدد همه آفريده هايت ستايش مى كنم، تو را بى نهايت حمد مى كنم... .
    * * *
    ? شرح دعا
    به اين سخن فاطمه(عليها السلام) فكر مى كنم:
    "... انْ تَهْتَدِيَ الْقُلُوبُ لِكُلِّ عَظَمَتِهِ".
    "هيچ كس نمى تواند نهايت بزرگى خدا را درك كند".
    اين حقيقت مهمى است كه من بايد به آن توجّه كنم، هيچ كس نمى تواند به حقيقت خدا پى ببرد، براى همين است كه خدا را در زبان عربى به نام "الله" مى خوانند. "الله" از ريشه "اَلِهَ" است، وقتى يك نفر در بيابانى، راه را گم كند، متحيّر و سرگردان شود و نداند چه كند، در زبان عربى مى گويند: "اَلِهَ الرَّجُلُ"، يعنى آن مرد متحيّر شد. يك نظر اين است كه نام خدا را از اين ريشه گرفته اند.
    وقتى مى خواهم در مورد حقيقت خدا فكر كنم، چيزى جز تحيّر نصيب من نمى شود، هيچ كس نمى تواند ذات خدا را درك كند، خدا را نمى توان با چشم ها ديد و با خيال تصوّر كرد، او هيچ كدام از صفات مخلوقات را ندارد، او غيب است، براى همين هر كس كه بخواهد ذات او را بشناسد، چيزى جز تحيّر نصيب او نمى شود.[21]
    امام باقر(عليه السلام) به ما دستور داده است كه از فكر كردن در مورد ذات خدا پرهيز كنيم، زيرا هيچ گاه عقل بشر به آنجا راه ندارد، آرى! ما مى توانيم در مورد آيات و نشانه هاى خدا هر چقدر مى خواهيم سخن بگوييم، براى شناخت صفات خدا بايد به قرآن مراجعه كنيم، ببينيم كه خدا، خودش را براى ما چگونه معرّفى كرده است.
    حضرت فاطمه(عليها السلام) با اين سخن خويش به ما مى آموزد كه همه از درك حقيقت خدا، متحيّر و سرگشته اند، خدايى كه از ديده ها پنهان است، خدايى كه عقل بشرى نمى تواند ذات او را درك كند.



    ? ترجمه دعا
    خدايا! بر محمّد و خاندان با بركت او درود بفرست، از تو مى خواهم بر جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و فرشتگان مقرّب درود بفرستى تا آنجا كه از آنان خشنود شوى، خدايا! وقتى از آنان خشنود شدى باز به اندازه اى كه تو شايستگى آن را دارى بر آنان درود بفرست!
    خدايا! بر "عزرائيل" كه فرشته مرگ است و ياران او درود بفرست! بر "رضوان" كه فرشته بهشت است و همه ياران او، درود بفرست! بر "مالك" كه مأمور جهنم است و ياران او درود بفرست، بر فرشتگانى كه اعمال ما را ثبت مى كنند، بر فرشتگانى كه ما را از بلاها حفظ مى كنند، بر همه فرشتگانى كه در جهان مأموريّت دارند، درود بفرست، درود تو آنگونه باشد كه از آنان خشنود شوى، سپس به اندازه اى كه تو شايستگى آن را دارى باز هم بر آنان درود بفرست!
    خدايا! بر پدر و مادر ما، آدم و حوّا، درود بفرست، بر همه پيامبران، صدّيقان، شهيدان و نيكوكاران درود بفرست... .
    از تو مى خواهم بر محمّد و اهل بيت پاك او، بر ياران برگزيده اش، بر همسران پاكش، بر ذرّيّه او... درود بفرستى، درود تو آنگونه باشد كه از آنان خشنود شوى، سپس به اندازه اى كه تو شايستگى آن را دارى باز هم بر آنان درود بفرست!
    خدايا! همانگونه كه درود، بركت و رحمت خود را بر ابراهيم و خاندان او نثار كردى، پس بر محمّد و آل محمّد نيز درود، بركت و رحمت خود را نثار كن كه تو بزرگوار هستى!
    از تو مى خواهم بالاترين مقام در بهشت را به محمّد عطا كنى، آن قدر مقام او را بالا ببرى كه او خشنود گردد و بعد از خشنودى او، باز هم مقام او را آن طور كه تو شايستگى آن را دارى بالاتر ببرى!
    خدايا! بر محمّد و خاندان او درود بفرست همان طور كه از ما خواسته اى بر او درود بفرستيم. از تو مى خواهم بى نهايت بر محمّد و خاندان او درود بفرستى... به عدد همه مخلوقاتى كه تاكنون خلق كرده اى، به عدد همه مخلوقاتى كه تا روز قيامت خلق خواهى كرد، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست... .
    خدايا! همه خوبى ها از آن توست، تو بر بندگانت منّت مى نهى، بر آنان نعمت فراوان مى دهى، شكوه و بزرگى از توست، پادشاهى جهان از آنِ توست، تو قدرت و عظمت دارى، بزرگوارى و مهربانى و پاكى و بخشش... همه از توست، خدايى جز تو نيست، تو بزرگ تر از آن هستى كه به وصف درآيى، ستايش مخصوص توست... .
    من تو را ستايش مى كنم، كاش من از لحظه اوّل خلقت جهان بودم و از آن روز تا روز قيامت تو را ستايش مى كردم، از تو مى خواهم ستايش مرا اين گونه قرار بدهى: "ستايشى كه از اوّل خلقت آغاز مى شد و تا روز قيامت ادامه پيدا مى كرد".
    من به عدد قطره هاى آب اقيانوس ها، به عدد برگ درختان، به عدد ستارگان، به عدد قطره هاى باران، به عدد همه ذرّات جهان... تو را ستايش مى كنم، من بى نهايت تو را حمد مى كنم و به يگانگى تو اعتراف مى كنم و فرياد برمى آورم: "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر".
    تو خدايى نيستى كه ما تو را ساخته باشيم! تو هميشه بوده اى و خواهى بود، هيچ شريكى ندارى و به كمك هيچ كس نياز ندارى، تو از همه بى نيازى! از آن چه به ذهن ما مى گذرد، بالاترى، تو آن گونه هستى كه خودت در قرآن بيان كرده اى، عقل ما نمى تواند حقيقت تو را درك كند.
    * * *
    ? شرح دعا
    "اللهُمَّ صَلِّ على محمّد و آلِ محمّد".
    "خدايا! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست".
    فاطمه(عليها السلام) در اين دعا، چهارده بار اين جمله را تكرار مى كند و از خدا مى خواهد كه بى نهايت درود خودش را بر پيامبر و خاندان او نازل كند. فاطمه(عليها السلام) به من ياد مى دهد كه در دعاهاى خود، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستم، هيچ ذكر و دعايى همانند صلوات نيست، وقتى مى گوييم: "اللهُمَّ صَلِّ على محمّد و آلِ محمّد"، در واقع از خدا مى خواهيم كه بر پيامبر و خاندان او درود بفرستد، از خدا مى خواهيم دين پيامبر را در جهان گسترش بدهد.
    وقتى من صلوات مى فرستم از خدا درخواست مى كنم كه عظمت و شكوه پيامبر و خاندانش بيشتر شود و بر جلال دين اسلام افزوده گردد. اين بهترين درخواست است.
    وقتى من براى پيامبر و خاندان او، طلب رحمت مى كنم و بر آنان صلوات مى فرستم، در حقيقت براى خودم هم طلب رحمت كرده ام، زيرا خدا آنان را واسطه خير و رحمت قرار داده است. آنان معدن رحمت خدا هستند، اساس و اصل مهربانى خدا هستند.
    در هر كجاى دنيا كه من مهربانى و عطوفت مى بينم بايد بدانم كه آنان واسطه جارى شدن آن مهربانى هستند. وقتى خدا مى خواهد بر بندگان خود مهربانى كند، خير و بركتى را بر بندگان عطا نمايد، آن رحمت را ابتدا بر پيامبر و خاندان پاكش نازل مى كند، زيرا خدا آنان را واسطه ميان خود و بندگانش قرار داده است.
    هيچ كس نمى تواند رحمت خدا را به طور مستقيم دريافت كند مگر اين كه لياقت و شايستگى خاصّى داشته باشد و خدا اين شايستگى را فقط و فقط به پيامبر و خاندان او داده است، براى همين است كه فرشتگان هم بر پيامبر صلوات مى فرستند.
    * * *
    در يك زمان، بيش از يك نفر نمى تواند حجّت خدا باشد، هنگامى كه فاطمه اين دعا را مى خواند پيامبر، حجّت خدا بود، فاطمه(عليها السلام) وقتى مى خواهد با خدا سخن بگويد به ياد پيامبر است و از آن راه، رحمت خدا را به سوى خود جذب مى كند.
    لحظه اى فكر مى كنم، اگر فاطمه(عليها السلام) امروز در ميان ما بود، در اين دعا، از حضرت مهدى(عليه السلام) سخن مى گفت، چون در روزگار ما مهدى(عليه السلام)، حجّت خدا است.
    كسى كه دست به دعا برمى دارد امّا از حجّت خدا غافل شده است، خدا دعاى او را نمى پذيرد و در حق او مهربانى نمى كند. من بايد به اين نكته توجّه كنم، نبايد راه را گم كنم.
    شخصى به كوهستان پناه برده بود، در آنجا خلوت كرده بود، روزها روزه مى گرفت و شب ها هم دعا مى خواند. او هزاران بار خدا را صدا زد تا شايد صدايش را بشنود و حاجتش را روا كند.
    چهل روز گذشت، او فكر مى كرد كه حالا ديگر خدا حاجت او را مى دهد. غروب آن روز هم فرا رسيد و او به خواسته خود نرسيد!
    او ديگر طاقت نياورد، به سوى شهر بازگشت. وقتى دوستانش او را ديدند از علّت ناراحتى او سؤال كردند. او ماجرا را گفت، آن ها به او گفتند: خوب است نزد عيسى(عليه السلام) بروى و از او علّت اين ماجرا را سؤال كنى.
    او نزد عيسى(عليه السلام) آمد و جريان خود را تعريف كرد، عيسى(عليه السلام) تعجّب كرد كه چرا خدا حاجت اين بنده خود را نداده است؟ او مى خواست راز اين كار را بداند.
    اينجا بود كه خدا به عيسى(عليه السلام) چنين گفت:
    ــ اى عيسى! اگر او تا آخر عمر هم دعا مى كرد من دعاى او را مستجاب نمى كردم!
    ــ براى چه؟ مگر او چه كرده است؟
    ــ اگر او مى خواست من صدايش را بشنوم بايد از درى مى آمد كه من آن را معرّفى كرده ام. من تو را پيامبر و نماينده خود روى زمين قرار داده ام، او به تو اعتقادى ندارد، چگونه مى شود كه من دعاى او را مستجاب كنم در حالى كه مى دانم در قلب خود، به پيامبرى تو هيچ اعتقادى ندارد؟[22]
    آرى! اين يك قانون خداست، اگر مى خواهم خدا صدايم را بشنوى، بايد به حجت خدا اعتقاد داشته باشم. كسى كه امامِ زمان خود را نشناسد، بيگانه درگاه خداست، هر چقدر خدا را صدا بزند، جوابش را نمى دهد، او بايد "بابُ الله" را پيدا كند، بايد از دروازه رحمت خدا وارد شود.



    ? ترجمه دعا
    از تو مى خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستى و بهترين ها را به محمّد كه فرستاده توست عطا كنى.
    خدايا! خاندان پيامبر را در پناه تو قرار مى دهم، خودم، مالم، فرزندانم، خويشانم، همسايگانم را در پناه تو قرار مى دهم، كسانى كه در حق من دعا كرده اند و به من نيكى كرده اند را در پناه تو قرار مى دهم.
    همگى اين ها را در پناه تو و در پناه نام هاى پاك و مبارك تو قرار مى دهم، آنان را در پناه قرآن و سوره حمد و همه سوره هاى آن قرار مى دهم، آنان را در پناه تورات، انجيل، زبور، كتاب ابراهيم و موسى و به هر كتابى كه بر پيامبرانت نازل كردى، قرار مى دهم... .
    خدايا! من به تو پناه مى برم از بدى هر انسان بدخواه به تو پناه مى برم از هر چيزى كه از آن مى ترسم، از شرّ جنّ ها و انسان هايى كه به تو ايمان ندارند، از دست شيطان و پادشاهان ستمگر و پيروان آنان به تو پناه مى برم.
    به تو پناه مى برم از شرّ غم و اندوه و پشيمانى و بلا! از شرّ هر چه كه مى خواهد به من بدى برساند، از دست جادوگران و حسودان و بدخواهان به تو پناه مى برم... .
    از شرّ هر جنبنده اى كه تو زمام او را در دست دارى، به تو پناه مى برم كه تو پناه من هستى و مرا كفايت مى كنى و خدايى جز تو نيست و من بر تو توكّل مى كنم كه تو صاحب قدرت برتر هستى و همه جهان در قدرت توست.
    خدايا! به تو پناه مى برم از غم و اندوه و ناتوانى و كسالت و ترس و بخل! به تو پناه مى برم از اين كه دينم را از دست بدهم و ديگران بر من غلبه كنند.
    به تو پناه مى برم از عملى كه سود نمى رساند و از چشمى كه نمى گريد و از قلبى كه فروتنى نمى كند و از دعايى كه تو آن را اجابت نمى كنى!
    به تو پناه مى برم از دوستانى كه مرا از خطا باز نمى دارند و از جمعى كه به سوى گناه مى رود و از محبّتى كه نتيجه اى جز خسران ندارد، پس مرا حفظ كن!
    خدايا! من از هر چه (كه محمّد و فرشتگان و پيامبران و امامان پاك و شهيدان و نيكوكاران و پرهيزكاران از آن به تو پناه برده اند) به تو پناه مى برم!
    از تو مى خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستى و هر خيرى را كه آنان از تو خواسته اند به من هم از آن خير عطا كنى و از هر شرّى كه آنان از آن به تو پناه برده اند، مرا هم از آن شر، پناه بدهى!
    خدايا! من از تو همه خيرها را مى خواهم، (چه آن خير براى الان باشد و چه براى آينده) (چه به آن خير، علم داشته باشم يا به آن خير علم نداشته باشم)، من همه آن خيرها را از تو مى خواهم.
    خدايا! از وسوسه هاى شيطان به تو پناه مى آورم، خدايا ! از اين كه شيطان به من نزديك شود به تو پناه مى برم.
    من نام تو را بر زبان جارى مى كنم و "بسم الله" مى گويم كه همه بدى ها با نام تو دور مى شود. (بسم الله به اسم اَعظَم تو بسيار نزديك است)، من به نام تو اين گونه پناه مى برم:
    بسم الله بر خاندان پيامبرم!
    بسم الله بر خودم! بسم الله بر دينم!
    بسم الله بر خاندان و مال و ثروتم!
    بسم الله بر هر آنچه خدا به من عطا كرده است!
    بسم الله بر دوستان و فرزندان و خويشانم!
    بسم الله بر همسايگان و دوستانم!
    بسم الله بر هر كس در حق من دعا كرده است!
    بسم الله بر هر كس كه به من نيكويى كرده است!
    بسم الله بر رزق و روزى من!
    به نام تو كه به بركت اسم تو هيچ چيز نمى تواند ضرر بزند و شرى برساند كه تو شنوا و بينا هستى!
    * * *
    ? شرح دعا
    در اين دعا چنين مى خوانم:
    "أُعِيذُ اَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّد وَ نَفْسِي...".
    "خاندان پيامبر و خودم و ... را در پناه تو قرار مى دهم".
    فاطمه(عليها السلام) به من ياد مى دهد كه قبل هر چيز براى سلامتى اهل بيت(عليهم السلام)دعا كنم، امروز من بايد قبل از هر چيز براى حضرت مهدى(عليه السلام) دعا كنم و از خدا بخواهم تا شرّ دشمنان را از او دور گرداند، اين درسى است كه من از فاطمه(عليها السلام) فرا گرفتم.
    * * *
    دعاى فاطمه(عليها السلام) اين گونه ادامه پيدا مى كند:
    "بِسْمِ اللَّهِ عَلَى اَهْلِي وَ مَالِي بِسْمِ اللَّهِ عَلَى كُلِّ شَيْء اَعْطَانِي رَبِّي...".
    "بسم الله بر خودم! بسم الله بر دينم! بسم الله بر خاندان و مال و ثروتم! بسم الله بر هر آنچه خدا به من عطا كرده است...".
    از فاطمه(عليها السلام) ياد گرفتم كه در برابر بدى ها نااميد نشوم و بدانم در مقابل وسوسه هاى شيطان و بدخواهى دشمنان، راه نجات دارم، راه نجات من اين است كه به خدا پناه ببرم.
    "بسم الله" آن قدر عظمت دارد كه مى تواند بدى ها را از من دور گرداند، چقدر اسم اعظم خدا به "بسم الله" نزديك است.
    هر كس به خدا پناه ببرد، خدا او را پناه مى دهد، مؤمن هرگز تنها نيست، مؤمن خدا را دارد و هنگام ترس ها و وحشت ها به لطف او پناه مى آورد، كسى كه به خدا پناه ببرد، نااميد نمى شود.



    ? ترجمه دعا
    بار خدايا بر محمّد و خاندان پاك او درود بفرست! خدايا! فرج آل محمّد را نزديك كن (ظهور مهدى(عليه السلام) را نزديك كن)! خدايا! گره از كار من و كار همه مؤمنان بگشا!
    خدايا! بر محمّد و خاندان پاك او درود بفرست و توفيقم بده تا بتوانم آنان را يارى كنم و روزگار دولت و حكومت آنان را درك كنم. خدايا! در دنيا و آخرت مرا با آنان قرار بده و مرا از آنان جدا مكن!
    خدايا! خودت آنان را از بلاها حفظ نما تا به آنان خير و خوبى برسد، خدايا! من و همه شيعيان و محبّان و دوستان و همه مؤمنان را از بلاها حفظ نما كه تو بر هر كارى توانايى!
    به نام تو! تو همه ما را آفريدى، سرانجام براى حسابرسى به نزد تو مى آييم، فقط تو پيروز هستى و همه ناتوانند، هر چه تو بخواهى، همان مى شود، هيچ قدرتى جز قدرت تو نيست، تو براى من كفايت مى كنى.
    به تو توكّل مى كنم، همه امورم را به تو مى سپارم، به تو پناه مى برم، تو تكيه گاه من هستى!
    چون خدايى همچون تو دارم پس به ديگران فخر مى فروشم و افتخار مى كنم و احساس عزت مى كنم! خدايى جز تو نيست، تو همواره زنده و پاينده هستى! جهان در دست باكفايت توست. تو را به عدد ريگ هاى بيابان و ستارگان و فرشتگان به يگانگى ياد مى كنم. خدايى جز تو نيست، تو يگانه اى و هيچ شريكى ندارى، تو بلندمرتبه اى، عظمت تو به درك ما نمى آيد.
    خدايى جز تو نيست، تو از هر عيبى و نقصى به دور هستى، اين من هستم كه به خودم ستم كرده ام!
    هر قدرتى كه مى بينم از تو قدرت گرفته است، تو خداى بلند مرتبه هستى! تو براى يارى من، كفايت مى كنى و من بر تو توكّل مى كنم، از تو مى خواهم تا بر محمّد و خاندان پاك او درود بفرستى!
    * * *
    ? شرح دعا
    در اين دعا فاطمه(عليها السلام) از خدا چنين مى خواهد:
    "وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ".
    "خدا فرج آل محمّد را نزديك كن! ظهور مهدى(عليه السلام) را نزديك كن".
    اين نداى فاطمه(عليها السلام) است كه در تاريخ پيچيده است، او از همه ما مى خواهد تا مهدى(عليه السلام) را از ياد نبريم و او را فراموش نكنيم كه او حجّت خدا بر ماست. چه دردى از اين بالاتر كه شيعيان، امام خود را از ياد ببرند و عهد و پيمانى را كه با او داشته اند فراموش كنند.
    غيبت امام زمان، يك علّت بيشتر ندارد و آن غفلت شيعيان است، غفلتى كه براى خيلى ها عادى شده است، خيلى ها هفته ها مى گذرد و از امام خود يادى نمى كنند، آنان به غيبت امام، عادت كرده اند و به فكر غم ها و غصّه هاى او نيستند و به سرابى دلخوش شده اند.
    خدا مزد رسالت پيامبر را محبّت به اهل بيت(عليهم السلام)قرار داده است، كسى كه براى ظهور تو دعا مى كند به اين دستور خدا عمل كرده است.
    امام زمان براى شيعيانش اين پيام را داده اند: "اى شيعيان! براى ظهور من زياد دعا كنيد كه گشايش شما در ظهور من است".
    منتظران واقعى هرگز از چشم انتظارى خسته نمى شوند و دست از دعا براى ظهور امام زمان برنمى دارند، آنان مى دانند كه گشايش در همه امور، فقط به ظهور او وابسته است.
    دعا براى آمدن او، بهترين عبادت است و هيچ چيز مانند آن، خدا را خوشحال نمى كند. همه شيعيان بايد بدانند كه خدا هيچ كارى را به اندازه دعا براى ظهور امام زمان دوست ندارد، اين كار باعث شادى دل پيامبر و حضرت فاطمه(عليها السلام)و امامان معصوم مى شود.
    اين سخن امام كاظم(عليه السلام) است: "مهدى از ديده ها پنهان مى شود ولى يادش از دل هاى مؤمنان هرگز فراموش نمى شود".[23]
    آرى، شيعه واقعى در هر زمان و مكان به وظايفى كه بر عهده دارد، عمل مى كند و همراه آن وظايف تلاش مى كند با دعا براى ظهور، ياد امام زمان را زنده نگاه دارد، دعا براى ظهور، دعا براى همه زيبايى هاست.
    * * *
    اين دعا را حضرت فاطمه(عليها السلام) بعد از نماز صبح مى خواند و آن را به فرزندان خود ياد داد، سال ها گذشت تا اين كه زمان امام سجاد(عليه السلام) رسيد، در آن زمان بود كه اين دعا به "دعاى حريق" مشهور شد، يعنى دعايى كه آتش سوزى را رفع مى كند.
    روزى از روزها امام سجّاد(عليه السلام) از خانه خود خارج شده بود، به او خبر دادند كه خانه امام در آتش سوخته است، امام در پاسخ گفت: "خانه من در آتش نمى سوزد"، بعداً معلوم شد كه همه خانه هايى كه در آن محله بوده است، دچار آتش سوزى شده است ولى آتش به خانه امام سرايت نكرده است.
    اينجا بود كه امام باقر(عليه السلام) علت را از پدرش جويا شد، امام سجاد(عليه السلام) در پاسخ چنين گفت: "پسر عزيزم! من دعايى را در اختيار دارم كه براى من از دنيا و آنچه در دنياست، بهتر است، اين دعا از رازهاى خداست و جبرئيل آن را براى پيامبر آورده است. پيامبر آن را به على و فاطمه(عليهما السلام) ياد داد، اين دعا به من رسيده است. هر كس صبح اين دعا را بخواند، خدا هزار فرشته را مأمور مى كند تا او و خاندانش و فرزندانش و مالش را از آتش سوزى، غرق، زير آوار ماندن و ديگر بلاها حفظ كنند و خدا شرّ شيطان و حاكم ستمگر را از او دور مى كند و او را از شرّ هر انسان بدخواه نجات مى دهد و او در امن و امان خدا خواهد بود. اگر كسى با ايمان و با اخلاص اين دعا را بخواند، خدا ثواب صد صدّيق را به او مى دهد و اگر آن روز بميرد به بركت اين دعا، اهل بهشت خواهد بود. اين دعا را به خاطر بسپار و آن را فقط به كسانى كه به آنان اطمينان دارى، ياد بده كه هر كس خدا را به اين دعا بخواند خدا حاجت او را مى دهد".
    اين گونه بود كه اين دعا (كه حضرت فاطمه(عليها السلام) بعد از نماز صبح مى خواند) به "دعاى حريق" شناخته شد، دعايى كه به اذن خدا، آتش سوزى و همه بلاها را رفع مى كند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶: از كتاب دعاى مادرم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن