کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۸

      ۸


    سَدير با جمعى از دوستانش از كوفه به سوى مدينه حركت كردند، آنها اين راه طولانى را به عشق ديدار امام صادق(عليه السلام) پيمودند، آرزوى آنان اين بود كه امام خود را ببينند. وقتى آنان به مدينه رسيدند اوّل به زيارت حرم پيامبر رفتند و سپس به سوى خانه امام شتافتند. وقتى آنان وارد خانه امام شدند، صداى گريه امام را شنيدند، وقتى نزديك تر شدند ديدند كه امام بر روى خاك نشسته و حالت عزا و مصيبت به خود گرفته است و مانند ابر بهار گريه مى كند، چشمان حضرت از شدت گريه، مثل كاسه خون شده بود و چنين زمزمه مى كرد: "آقاى من! غيبت تو خواب از چشمم ربوده و آرامش مرا گرفته است. آقاى من! مصيبت تو براى من مصيبتى هميشگى شده است... آقاى من! هر وقت براى چيزى گريه مى كنم و ناله سر مى دهم مى بينم كه مصيبت تو جان گدازتر و شديدتر است...".
    وقتى سدير و همراهانش، اين سخنان را شنيدند و گريه هاى امام را مشاهده كردند، به گريه افتادند و از امام سؤال كردند كه چه اتفاقى افتاده است؟ امام آهى كشيد و در پاسخ چنين فرمود "امروز صبح وقتى به كتاب جَفْر كه در آن همه حوادث آينده آمده است نگاه كردم ديدم كه غيبت مهدى(عليه السلام) طول مى كشد و گرفتارى هاى زيادى پيش مى آيد...".
    دوست من! به اين ماجرا دقّت كن! سخن امام صادق(عليه السلام) را خوب بررسى كن، آن حضرت اين گونه براى مصيبت هاى مهدى(عليه السلام) اشك مى ريزد، گرفتارى هاى مهدى(عليه السلام) خواب را از چشم امام صادق(عليه السلام)اين گونه ربوده است، به راستى آيا ما تا به حال، يك شب اين گونه بوده ايم؟ اگر فرزند ما بيمار شود و او را به بيمارستان ببرند، ما آن شب خواب نداريم، پريشان هستيم، مگر پدر و مادر مى توانند در آن شرايط آرام و قرار داشته باشند؟ هر لحظه نگران فرزند خود هستند. غم و غصه فرزند، خواب را از چشم مى ربايد، آيا تا به حال يك بار اين گونه بى قرار مولاى خود شده ايم؟ ما خودمان در خانه و كاشانه خود، در آرامش هستيم امّا كسى كه سلطان اين جهان است در بيابان ها آرامش ندارد؟ جان او در خطر است و دلش پر از غم و غصه است.
    در اينجا نكته ديگرى را مى خواهم بازگو كنم: به ما ياد داده اند كه مصيبت امام حسين(عليه السلام) از همه مصيبت ها سخت تر بوده است، مى دانيم كه امام صادق(عليه السلام)براى مصيبت كربلا بسيار گريه كرده است، ولى آن حضرت در اينجا مطلب مهمى را بازگو مى كند، به اين سخن آن حضرت دقّت كن: "هر وقت براى چيزى گريه مى كنم و ناله سر مى دهم مى بينم كه مصيبت تو جان گدازتر و شديدتر است"، اين نشان مى دهد كه در نگاه امام صادق(عليه السلام)، مصيبتِ مهدى(عليه السلام)شديدتر و جان گدازتر از مصيبت كربلا است.
    شايد براى عدّه اى اين سخن عجيب به نظر آيد كه مصيبت و گرفتارى مهدى(عليه السلام) چيست كه امام صادق(عليه السلام)اين گونه براى آن اشك مى ريزد و من چقدر از اين مصيبت، غافل هستم؟ واى بر من! كجا هستم؟ چگونه زندگى مى كنم؟ آيا "غربت امام خود" را عادى مى دانم و به آن عادت كرده ام يا آنكه آن را "مصيبت" مى دانم؟
    دانستم و خطا كردم، نمك خوردم و نمك دان شكستم! من از فتنه هاى اين روزگار مى ترسم، دشمنان كه تكليفشان مشخّص است، آنان از غربت و تنهايى او، خشنودند، امّا من چه مى كنم؟ وقتى من در بى خيالى به سر ببرم و غربت و تنهايى امام خود را مصيبت ندانم، به غفلت گرفتار شده ام و با اين غفلت، دل امام خود را به درد آورده ام و دشمنان او را خشنود كرده ام.
    چرا من امروز احساس يتيمى نمى كنم! آقاى من و مولاى من در زندان است، من از او دور افتاده ام و اصلاً هيچ غمى در وجودم نيست، به اين دنيا و جلوه هاى پر فريب آن دل بسته ام، چرا من اين چنين شده ام؟ شيعيانى كه در زمان اهل بيت(عليهم السلام) زندگى مى كردند، چگونه بودند و من چگونه ام؟ بعضى از آنان سوگند ياد كرده بودند تا زمانى كه زنده اند و حكومت اهل بيت(عليهم السلام) برپا نشده است هر روز (به غير از روز عيد فطر و عيد قربان) روزه بگيرند، چقدر بين آنان و من تفاوت است، من به آنجا رسيده ام كه ديگر غيبت مولايم برايم عادى شده است...

    * * *


    چرا هيچ كس براى من از تنهايى و غربت امامم سخن نگفت؟ چرا كسى مرا با اين مصيبت آشنا نكرد؟ چه شد كه من در اين روزگار غيبت، احساس راحتى مى كنم، از بس مولاى خود را صدا نزدم و به فكر او نبودم، ديگر بى خيال شده ام، آرى، وقتى كه ياد او رها شد، ياد ديگران در دل من جاى گرفت...
    بايد همتى مردانه كرد، بايد مانند امام صادق(عليه السلام) مجلس روضه گرفت، آن هم از نوع روضه مهدى(عليه السلام)! بايد گرد هم جمع شويم، در خانه ها، حسينيّه ها، مسجدها و مكان هاى ديگر و درباره گرفتارى ها و غم هاى دل مهدى(عليه السلام)سخن بگوييم و اشك بريزيم، مصيبت و گرفتارى هاى مهدى(عليه السلام)شديدتر از همه مصيبت ها است! بايد براى اين مصيبت ها، مجلس روضه گرفت...

    * * *


    اين چه حكايتى است كه نام و ياد مهدى(عليه السلام) با گريه همراه بوده است؟ در اين حديثى كه آن را ذكر كردم امام صادق(عليه السلام) اين گونه در مصيبت هاى مهدى(عليه السلام)اشك مى ريزد، چند حديث ديگر را هم در اينجا ذكر مى كنم:
    1 - ابوخالد كابلى نزد امام سجاد(عليه السلام) آمد و سخن درباره مهدى(عليه السلام) به ميان آمد، پس امام سجاد(عليه السلام) گريه شديدى نمود و فرمود: "به خدا قسم روزگار غيبت او بسيار طولانى خواهد شد".
    2 - "دِعبِل" يكى از شاعرانى بود كه همواره در دفاع از مكتب تشيّع شعر مى سرود، او نزد امام رضا(عليه السلام) آمد و شعر خودش را خواند، شعرى كه در آن از مهدى(عليه السلام) ياد شده بود، ترجمه شعر او چنين بود: "من به ظهور امامى دل بسته ام كه سرانجام خواهد آمد و باطل را نابود خواهد كرد و حق را آشكار خواهد ساخت".
    اينجا بود كه امام رضا(عليه السلام) گريه شديدى نمود و سپس از روزگار غيبت مهدى(عليه السلام) سخن گفت، آرى، آن قدر گرفتارى ها و بلاهايى كه مهدى(عليه السلام) به آن مبتلا مى شود زياد است كه اشك را از چشمان امام رضا(عليه السلام)جارى كرد! به راستى چه شده است؟ چرا من غافل مانده ام؟ چرا وقتى مى شنوم صدها سال است امام من در اين همه بلا و مصيبت گرفتار شده است، اشكم جارى نمى شود؟
    3 - صَقْر كَرخى يكى از ياران امام جواد(عليه السلام) بود، او نزد آن حضرت آمد و درباره مهدى(عليه السلام) از او سؤال كرد، اينجا بود كه امام جواد(عليه السلام) شروع به گريه كرد و گريه او بسيار شديد شد و سپس فرمود: "زمانى مى آيد كه مهدى از يادها و خاطره ها فراموش مى شود، عده زيادى از كسانى كه به او اعتقاد داشتند دست از اعتقاد خود برمى دارند و دين واقعى را رها مى كنند". آرى، چه غربتى بالاتر از اين كه كسانى كه زمانى خود را شيعه مى دانستند دست از اعتقاد به مهدى(عليه السلام) بردارند و آن حضرت را در غربت و تنهايى رها كنند؟ اين غربت بسيار جانسوز است.
    اگر در آنچه برايت نقل كردم دقّت كنى به اين نتيجه مى رسى كه بايد بيشتر به ياد مصيبت ها و گرفتارى هاى امام زمان باشى، بايد براى غربت او اشك بريزى تا بتوانى مسير كمال را بپيمايى، در اين اشك، رازى نهفته است كه تو را به آسمان پيوند مى دهد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸: از كتاب حرف آخر نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن