کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفتاز راه دورى براى انجام حجّ واجب حركت كرده و بيابان ها را پشت سر گذاشته بودم.

      فصل هفتاز راه دورى براى انجام حجّ واجب حركت كرده و بيابان ها را پشت سر گذاشته بودم.


    طوفان هاى شن بر سر راهم ظاهر مى شدند و من هر بار ناچار بودم تا آرام شدن طوفان، صبر كنم.
    همين باعث شد كه نتوانم روز عرفه، خود را به مكّه برسانم، اين راه طولانى را طى كرده بودم ولى نتوانستم حجّ واجب را بجاى آورم. خيلى ناراحت بودم كه چنين سعادتى را از دست دادم.
    يكى از دوستانم به من پيشنهاد داد تا پيش پيامبر(صلى الله عليه وآله) بروم و با او در اين مورد سخن بگويم.
    اكنون مى خواهم نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) بروم، خوب است كه همراه من بيايى.
    من رو به پيامبر مى كنم ومى گويم: اى رسول خدا! من براى انجام حج به سوى مكّه حركت كردم، امّا نتوانستم به موقع به مكّه برسم. خيلى دلم مى خواهد كه ثواب حج را داشته باشم، با توجّه به اين كه ثروت زيادى دارم، ممكن است مرا راهنمايى فرماييد تا پول خود را در چه كار خيرى صرف كنم تا در عوض، خداوند ثواب حج را برايم بنويسد.
    پيامبر(صلى الله عليه وآله) سر مباركش را پايين مى آورد و لحظه اى فكر مى كند.
    آنگاه رو به من مى كند و مى فرمايد: به آن كوه بلند نگاه كن! اگر به اندازه آن كوه، طلا داشته باشى و همه را در راه خدا صرف كنى به آن ثوابى كه حاجى كسب كرده است نمى رسى. وقتى حاجى از خانه اش حركت مى كند، به هر قدمى كه برمى دارد، خداوند ده گناه او را مى بخشد و ده ثواب نيكو به او مى دهد. چون طواف خانه خدا را انجام داد، خداوند همه گناهان او را مى بخشد.[12]
    دوست من! اكنون ديگر از ثواب بسيار زياد حجّ خانه خدا آگاه شدى، آيا اكنون آماده هستى تا قصّه ديگرى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)برايت نقل كنم؟
    يك روز پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جمع ياران خود نشسته بود و سخن از احترام به پدر و مادر به ميان آمد.
    آن حضرت چنين فرمودند: وقتى فرزندى به پدر و مادر خود نيكى كند و به آنها نگاه محبّت آميز بنمايد، خداوند براى هر نگاه او ثواب انجام يك حج مى نويسد.
    ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) سخت متعجّب شدند. آخر چگونه چنين چيزى ممكن است؟ امّا اين سخن از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است، او كه از خود سخن نمى گويد، او كه اشتباه نمى كند.
    همه گيج شده اند، براى همين همه يك صدا گفتند: اى رسول خدا! اگر فرزندى در روز صد بار به صورت پدر و مادر خود نگاه كند، آيا خدا به او ثواب صد حج مى دهد؟.
    تو مى دانى كه جواب پيامبر(صلى الله عليه وآله) يك كلمه بود: بله.[13]
    تعجّب ما به خاطر اين است كه نمى دانيم بزرگوارى و كرم خدا تا چه اندازه است.
    دوست خوبم! حج آن قدر ثواب دارد كه اگر ميليونها تومان ثروت داشته باشى و همه را در راه خدا انفاق كنى به ثواب حاجى نمى رسى، امّا ارزش نگاه محبّت آميز به پدر و مادر نزد خداوند بالاتر از آن است كه همه ثروت خود را در راه خدا صرف كنى.
    عزيزم! هيچ كدام از كارهاى خدا بدون حكمت نيست، او يك نگاه تو به پدر و مادرت را از ميليون ها تومان كمك به فقرا بيشتر دوست دارد!
    اگر توفيق پيدا كنى به فقرا كمك كنى و پولى را در راه خير صرف كنى، به خاطر تربيت صحيح پدر و مادرت مى باشد.
    براى همين تلاش كن تا هميشه با ديده احترام به پدر و مادر نگاه كنى.
    نكند تو هم مثل آن آقايى باشى كه هر سال پول زيادى براى امور خير مصرف مى كرد، امّا پدر و مادر خود را به خانه سالمندان سپرده بود و چند ماه، يك بار به آنها سر مى زد.
    خدا نمى خواهد، ما پدر و مادر خود را فراموش كنيم، براى همين يك نگاه به صورت پدر و مادر را بيشتر از سفر حج خريدارى مى كند.
    يادم نمى رود در سوّمين سفر حج خود (سال 1387) در كاروان ما آقايى بود كه در صحراى عرفات خيلى گريه مى كرد و اشك مى ريخت و خدا خدا مى كرد. من به حال و هواى او غبطه مى خوردم.
    اين جريان گذشت. اتّفاقاً در يكى از روزهاى آخر سفر، همسر آن آقا نزد من آمد و گفت كه شوهرش مدّت پنج سال است با پدر و مادر خود قهر است واصلا با آنها سخن نمى گويد.
    او از من درخواست كرد تا با شوهرش سخن بگويم و از او بخواهم تا موقع بازگشت به ايران با پدر و مادر خود آشتى كند.
    اين جا بود كه من از كار او خيلى تعجّب كردم، اين حاجى ما، دل پدر و مادر خود را خون كرده و پنج سال است با آنان سخن نمى گويد، اكنون به سفر حج آمده، در صحراى عرفات خدا را صدا مى زند، در حالى كه پدر و مادرش از او ناراضى هستند.
    به آن حاجى گفتم: تو به سفر حج آمده اى، امّا مى دانى در اين مدّت پنج سال از چقدر ثواب و فضيلت محروم بوده اى و از همه مهّم تر اين كه خدا را از خود ناراضى داشته اى.
    اى جوانانى كه مى خواهيد به خدا نزديك شويد! اى كسانى كه آرزوى سفر حج و زيارت خانه خدا را داريد! بياييد كه يار در خانه است و ما گرد جهان مى گرديم! از همين امروز تصميم بگيريد، با عشق، محبّت و صميميّت به صورت پدر و مادر خود نگاه كنيد و بدانيد كه اين گونه مى توانيد، پلّه هاى كمال و معنويت را طى كنيد.
    عزيزانم! به خدا قسم! ما معناى عرفان و معنويت را نفهميديم. نگذاشتند بفهميم كه چگونه به خدا نزديك شويم.
    واقعاً اگر ما اين مطالب را مى دانستيم، چقدر كانون خانواده هاى ما گرم تر بود.
    آيا ديگر اين قدر پدران و مادرانِ جامعه ما در خانه سالمندان تنهايى مى كشيدند؟
    من چقدر از افراد را ديده ام كه به مراسم مذهبى آمده، با گريه و ناله خدا را صدا زده اند، در حالى كه در همان لحظات، دل پدران و مادرانِ آنها از تنهايى سخت گرفته، اشك به چشم داشته اند.
    چقدر از جوان ها را مى شناسم كه به اسم عرفان، از كانون گرم خانواده خود جدا شده و دل پدر و مادرشان را شكسته اند و به خيال خود به خدا رسيده اند. نه، هرگز اين عرفان نيست! بلكه سراب است!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷: از كتاب بهشت فراموش شده نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن