کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هشتدر مسجد نشسته ايم كه جوانى وارد مى شود و سراغ پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مى گيرد و نزد ايشان مى رود.

      فصل هشتدر مسجد نشسته ايم كه جوانى وارد مى شود و سراغ پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مى گيرد و نزد ايشان مى رود.


    بعد از سلام، مى گويد: اى رسول خدا! من خيلى علاقه دارم كه به جهاد بروم و در راه خدا با دشمنان جنگ نمايم.
    پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: به جهاد برو و بدان كه اگر شهادت نصيب تو شود، به سعادت بزرگى دست يافته اى و اگر بازگردى، خداوند تمام گناهانت را مى بخشد، همانند روزى كه از مادر متولّد شده اى.
    جوان چون سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را شنيد، به فكر فرو رفت. او كه مشتاق جهاد و شهادت بود، مشتاق تر شد و بى قرار. امّا نمى دانم كه چرا اين جوان اين گونه ناآرام است؟
    مثل اين كه بر سر دو راهى گير كرده است. آيا موافقى كنار او برويم و با او سخن بگوييم. شايد بتوانيم به او كمكى كنيم.
    ــ اى جوان! چرا اين قدر در فكر هستى؟
    ــ من عاشق جهاد هستم و مى خواهم هر چه زودتر خود را به لشكريان اسلام برسانم و در راه دين و مكتبم جان فشانى كنم.
    ــ خوب اين كه ناراحتى ندارد، يك يا على بگو و حركت كن!
    ــ آقاى نويسنده! من نمى توانم، اين قدر سريع تصميم بگيرم! براى اين كه پدر و مادرم پير شده اند و كسى را جز من ندارند، دلخوشى آنها در تمام دنيا، من هستم و دوست دارند، در كنارشان باشم، زيرا آنها با من انس دارند.
    ــ پس مشكلت اين است، پدر و مادرت تنها هستند و مى خواهند در كنار آنها بمانى.
    ــ آرى، آنها با رفتن من به جهاد ناراحت مى شوند، زيرا آنها كسى را جز من ندارند.
    ــ خوب است در اين مورد با پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشورت كنى.
    جوان بار ديگر به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى رود و مى گويد: اى رسول خدا! مى خواهم به جهاد بروم، امّا پدر و مادرم پير شده اند و از رفتن من ناراحت مى شوند، زيرا آنها با من انس مى گيرند.
    پيامبر(صلى الله عليه وآله) تا اين سخن جوان را مى شنود، مى فرمايد: اى جوان! كنار پدر و مادر خود بمان. به خدايى كه جانم در دست قدرت او است، اين كه يك شب كنار پدر و مادر خود بمانى و آنها با تو انس بگيرند از يك سال جهاد در راه خدا بالاتر است.[14]
    دوست خوبم! آيا قبول دارى كه ما از دين واقعى، فاصله گرفته ايم؟ من جوان ها زيادى را مى شناسم كه به خيال خودشان حسرت شهادت دارند، امّا دريغ از يك مهربانى نسبت به پدر و مادرشان!
    چقدر از افراد را مى شناسم كه با خدا و اهل نماز و بندگى اند و مى خواهند خدا را خوشحال كنند، امّا پدر و مادر خود را به آسايشگاه ها تحويل داده و آنها در تنهايى و بى كسى مرده اند.
    اين اسلامى است كه ما براى خودمان ساخته ايم!
    يادم نمى رود، آن حاجى را كه سالى يك بار به عمره وكربلا مى رود، سالى صد ميليون تومان پول در راه خير صرف مى كند، مدرسه مى سازد، به يتيم ها رسيدگى مى كند، هر روز جمعه دعاى ندبه مى خواند و اشك مى ريزد كه امام زمان(عليه السلام)كى مى آيى تا در ركاب تو جهاد كنم و برايت جان فشانى نمايم؟!
    امّا همين حاجى عزيز، مادر مهربان خود را به خانه سالمندان برده و اگر خيلى هنر كند، يك بار در ماه به او سر مى زند.
    بعضى وقت ها به اين نتيجه مى رسم كه در دين دارى، خيلى راه را اشتباه مى رويم.
    اين حاجى ما كه گريه مى كند و مى خواهد پاى ركاب امام زمان(عليه السلام) جهاد كند، نمى داند كه اگر مادر خود را به خانه بياورد و با احترام از او نگهدارى كند، براى هر شبى كه مادر به او انس گرفته است، ثواب يك سال جهاد را براى او مى نويسند. مگر امام زمان(عليه السلام)، از ما چه مى خواهد؟
    مگر دين او با دين جدّش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرق مى كند؟
    عزيز دلم! اگر پدر و مادرت در خانه سالمندان هستند، همين الان برخيز و او را به خانه خود بياور. بگذار بچّه هايت، احترام به پدر و مادر را از خود تو ياد بگيرند.
    فراموش نكن تو هم پير مى شوى و هر طور كه امروز با پدر و مادرت رفتار نمايى، فرزندانت هم، همان رفتار را با تو خواهند داشت.
    تا پدر و مادرت زنده هستند، خودت را از اين ثواب ها محروم مكن!
    وقتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: "يك شب كنار پدر و مادر بودن از يك سال جهاد بالاتر است"، بايد من و تو بنشينيم و روى اين سخن ساعت ها فكر كنيم.
    مى شود از شما خواهشى كنم؟ اين سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را روى يك كاغذ با خطّ زيبا بنويس و آن را قاب بگير و در خانه ات نصب كن.
    هر بار كه به اين تابلو نگاه كنى، وجودت ناخودآگاه اين پيام مهمّ را دريافت مى كند.
    راستى! داشت يادم مى رفت، اين نكته را اشاره كنم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) يك روز جهاد در راه خدا را بالاتر از چهل سال عبادت مى داند.[15]
    آن طور كه من حساب كردم يك شب كنار پدر و مادر بودن، بيش از پنج ميليون روز عبادت، ثواب داد، آرى، پنج ميليون روز!
    به عبارت ديگر: اگر يك شب كه در كنار پدر و مادر خود باشى بهتر از اين است كه 142 قرن عبادت كرده باشى![16]
    چند صباحى است كه جوانان ما به عرفان و معنويّت گرايش زيادى پيدا كرده اند، در اينجا مى خواهم فرياد بزنم، شايد جوانان اين مرز و بوم صدايم را بشنوند:
    براى رسيدن به معنويّت، براى رسيدن به خدا، براى رفتن به آغوش مهر خدا، هيچ راهى بهتر و نزديك تر از مهربانى به پدر و مادر نيست.
    جوانان عزيز! اگر سعادت دنيا و آخرت را مى خواهيد; اگر بركت زندگى را مى خواهيد; به پدر و مادر خود مهربانى كنيد!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸: از كتاب بهشت فراموش شده نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن