کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۴

     ۴


    اين پيام مهدى(عليه السلام) براى شيعيان است: "براى ظهور من بسيار دعا كنيد كه بسيار دعا كردن براى ظهور، گشايش امور خودتان است". ما بايد به اين پيام اهميّت زيادى بدهيم، انتظار امام از ما، "زياد دعا كردن" است، ما بايد براى ظهورش، زياد دعا كنيم كه با ظهور او، همه گرفتارى ها برطرف خواهد شد و عدل و داد، همه جهان را فرا خواهد گرفت.
    آرى، يكى از مهم ترين وظيفه هاى ما در اين روزگار، دعا براى ظهور است تا مهدى(عليه السلام) از زندان غيبت آزاد گردد، ما بايد از خدا بخواهيم تا خدا هر چه زودتر او را از زندان گرفتارى ها نجات بدهد، وقتى ما مى گوييم: "اللهمّ عَجِّل لِوليّكَ الفَرَج"، يعنى خدايا! حجّت خودت را از زندان گرفتارها آزاد بگردان!.

    * * *


    امروز امام ما از ديده ها پنهان است، او در پس پرده غيبت است و ما نمى توانيم او را ببينيم. من پيام مهدى(عليه السلام) را برايت بازگو كردم، لحظه اى دقّت كن، اين پيام را نائب دوم آن حضرت براى ما بازگو كرده اند (نائب دوم محمدبن عثمان(قدس سره)بود كه در سال 305 هجرى قمرى از دنيا رفته است)، يعنى تقريباً 40 سال از زمان غيبت گذشته بود كه مهدى(عليه السلام)از شيعيان خواست كه براى ظهور زياد دعا كنند، ولى آيا شيعيان به اين وظيفه خود عمل كردند؟ وقتى تاريخ را بررسى مى كنيم مى بينيم كه زياد دعا كردن براى ظهور تبديل به فرهنگ عمومى شيعيان نشد و براى همين بود كه دوران غيبتِ امام، اين قدر به طول كشيد!
    اين نكته دقيقى است: چهل سال از روزگار غيبت گذشته بود و امام از شيعيان خواستند تا زياد دعا كنند، ولى آنها اين كار را نكردند، پس امروز كه تقريباً هزار و صد سال از آن پيام مى گذرد، امام براى ما چه پيامى دارد؟ آيا ما به اين موضوع فكر كرده ايم؟ ما در كجاى تاريخ ايستاده ايم؟ به كجا مى رويم؟ شيطان ما را به راه غفلت برد و ما را از وظيفه اصلى خود، دور كرد! اين درد چه زمان درمان خواهد شد؟ اين پريشانى كى به سامان خواهد رسيد؟

    * * *


    اين نكته را گفتم كه تقريباً در سال 300 هجرى، امام زمان پيام دادند كه براى ظهور من بسيار دعا كنيد، هزار و سى سال از اين پيام گذشته بود، سال 1330 هجرى قمرى فرا رسيده بود، "آيت الله موسوى اصفهانى" خيلى شيفته حضرت مهدى(عليه السلام)بود، شبى از شب ها، او آن حضرت را در عالَم رؤيا ديد كه به او چنين فرمود: "كتابى درباره فوائد دعا براى ظهور بنويس و اسم آن را مِكيال المَكارِم بگذار!".
    اينجا بود كه آن عالم بزرگوار دست به قلم برد و آن كتاب را نوشت و همه تلاش خود را براى بيان فايده هاى دعا براى ظهور مهدى(عليه السلام)به كار برد، من در اينجا مى خواهم اين نكته را بازگو كنم: آقاىِ ما در سال 300 هجرى از ما خواستند تا براى ظهور او زياد دعا كنيم، هزار و سى سال از اين ماجرا گذشت، او از يكى از علماى شيعه مى خواهد تا درباره فايده هاى دعا براى ظهور، كتابى بنويسد.
    اين نشان مى دهد كه در اين مدّت طولانى، شيعه به وظيفه خود عمل نكرده است و كار به آنجا رسيده است كه آن امام غريب و مظلوم از عالمى مى خواهد تا فوايد دعا براى ظهور را براى مردم بازگو كند و در اين باره كتاب بنويسد. بيش از هزار سال، دعا براى ظهور تبديل به فرهنگ عمومى نشد و چه بسا در بعضى از زمان ها، شيعه اين خواسته مهم مولاى خود را فراموش كرد...

    * * *


    چه شد كه شيعه وظيفه اصلى خود را از ياد برد؟ جواب اين سؤال چيزى جز "غفلت" نيست. شيعه دچار غفلت شد، شيطان به ميدان آمد و شيعه را دچار يك غفلت تاريخى كرد و هنوز هم كه هنوز است اين غفلت ادامه دارد، اين غفلت را مى توان اين گونه بازگو كرد: "پرداختن به امر مهم و غفلت از امر مهم تر".
    به اين مثال دقّت كن: روز ولادت حضرت فاطمه(عليها السلام)، روز مادر است، همه در اين روز به ديدار مادران خود مى روند و از مقام مادر تجليل مى كنند، همه مى دانيم كه تجليل از مادر، امرى بسيار مهم و پسنديده است، هيچ كس با اين كار زيبا، مخالفتى ندارد، امّا نكته مهم اين است كه اين روز، روز ولادت مادرِ شيعه است، روزى است كه خدا فاطمه(عليها السلام)را به پيامبر داده است، خيلى ها در اين روز، اصلاً فراموش مى كنند كه بايد از فاطمه(عليها السلام)سخن بگويند و به مقام او توجّه كنند، توجّه به مقام فاطمه(عليها السلام)، هويّت شيعه است، يك نفر كه از اهل سنّت است هم به مادر خود احترام مى گذارد، آنچه شيعه را از ديگران جدا مى كند عشق به فاطمه(عليها السلام) است، پس اگر با اين ديد به موضوع نگاه كنيم توجّه به فاطمه(عليها السلام) امرى است مهم تر! ولى خيلى ها اين امر مهم تر را فراموش مى كنند و به امر مهم (تجليل مقام مادر) مى پردازند. اين همان "پرداختن به امر مهم و غفلت از امر مهم تر" است.
    اكنون كه مطلب روشن شد به بررسى جامعه مى پردازيم: ديدار مهدى(عليه السلام)امرى مهم و عالى است، هر شيعه اى آرزو دارد كه امام مهربان خود را ببيند و اين سعادتى بس بزرگ است، خيلى ها در فراق مولا گريه مى كنند و دعا مى كنند تا خدا به آنان توفيق بدهد كه مهدى(عليه السلام) را ببينند، چقدر شب ها كه آنان در خلوت خود با خدا، گريه مى كنند و حاجت خود را از خدا مى خواهند، ولى آنان از ياد مى برند كه ظهور مهدى(عليه السلام) مهم تر از ديدار اوست.
    در اين روزگار غيبت، امام در زندان گرفتارى ها زندانى شده است، او از ترس دشمنان و مكر شيطان، آواره كوه و بيابان است، دل او غرق غم و اندوه است، ديدار مولايى كه دلش غرقِ خون است، زير چشمش از شدت گريه، گود افتاده است صفاىِ زيادى ندارد، اگر چه ديدن او، توفيق بزرگى است و دعا براى اين ديدار، امرى مهم است، امّا وظيفه اصلى، دعا براى ظهور آن حضرت است. آيا تا به حال به دعاى ندبه توجّه كرده اى؟ در آنجا چنين مى گوييم: "آقاى من! كى مى شود روبروى تو بنشينيم و تو ما را ببينى و ما تو را ببينيم در حالى كه پرچم پيروزى را در همه جا برافراشته باشى؟ كى مى شود دور تو حلقه بزنيم و تو در نماز، پيشواى ما باشى و ما با تو نماز بخوانيم؟ كى مى شود ببينيم كه تو زمين را پر از عدل و داد نموده اى و دشمنانت را كيفر داده اى و كافران و بدخواهان را از بين برده اى؟ كى مى شود كه ببينيم تو ريشه ظلم و ستم را از بين برده اى و همه ستمكاران را هلاك كرده اى؟ كى مى شود كه تو بيايى و دشمنان را نابود كنى و همه ما خدا را شكر كنيم و حمد او را به جاى آوريم؟".
    آرى، دعاى نُدبه، درس نامه انتظار است، در اين دعا از خدا مى خواهيم تا ظهور مهدى(عليه السلام) را فرا برساند و ما پاى ركاب آن حضرت باشيم و او را در اوج شادمانى ببينيم، زمانى كه او ريشه ظلم ها و ستم ها را از بين برده است و پيشواى همه جهانيان شده است و عدالت را برپا نموده است و غم ها و گرفتارى هاى او برطرف شده است. آيا تا به حال دقّت كرده اى كه اگر ما امام را ببينيم فقط دل ما شاد مى شود، امّا وقتى امر ظهور امام فرا برسد، هم دل آن حضرت شاد مى شود و هم دل ما غرق شادى مى شود، شادى دل ما كجا و شادى دلِ مولا كجا؟ به راستى كدام مهم تر است؟
    باز هم تأكيد مى كنم: ديدار مهدى(عليه السلام)در اين روزگار غيبت، امرى پسنديده و مهم است ولى سخن در اين است كه عدّه اى چنين دعا مى كنند: "خدايا! ديدار روى مهدى(عليه السلام) را نصيب ما بگردان"، ولى براى ظهور آن حضرت دعا نمى كنند، فضاى ذهنى آنان بيشتر به ديدار مهدى(عليه السلام)گرايش دارد امّا به فكر درمانِ دردها و غصه هاى آن حضرت نيستند، چقدر خوب است آنان هم ديدار آن حضرت را از خدا بخواهند و هم در دعاى خود چنين بگويند: "خدايا! ظهور مهدى ات را نزديك تر بگردان".

    * * *


    در دعاى "عهد" چنين مى خوانيم: "خدايا! آن چهره زيبا را به من نشان بده!" ولى بعد از چند كلمه اين چنين مى گوييم: "خدايا! ظهور او را نزديك بگردان!". به راستى كه هر كس به اين دعا دقّت كند، راه را هرگز گم نمى كند، ما بايد هم مهم را از خدا بخواهيم و هم مهم تر را! ما نبايد از مهم تر غافل شويم، دعاى عهد به ما مى آموزد كه هم ديدار مهدى(عليه السلام) را از خدا بخواهيم و هم براى ظهور او دعا كنيم. (همانطور كه در روز ولادت حضرت فاطمه(عليها السلام)هم مقام مادر را پاس مى داريم و هم از مقام فاطمه(عليها السلام) كه مهم تر است ياد مى كنيم و محبت به آن حضرت را در دل هاى خود زنده مى كنيم). غفلت از امر مهم تر، ما را از كمال واقعى دور مى كند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳: از كتاب وقت رهایی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن