کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل شش

      فصل شش


    چه غوغايى شده است، سر و صدا از هر طرف به گوش مى رسد، خدايا چه خبر شده است؟
    مردم همه شعار مى دهند: "آقاى سَهْل، اخراج بايد گردد".
    منظور آنها از اين آقاى سَهْل كيست؟
    آنجا را نگاه كن! گويا مى خواهند يك نفر را از شهر بيرون كنند.
    فكر مى كنم اين همان آقاى سَهْل است كه بر ضدّ او شعار مى دهند. ما در قرن سوّم هجرى هستيم.
    آن طرف را نگاه كن! آقايى در ميان جمعى ايستاده و اين منظره را تماشا مى كند.
    فكر مى كنم اين آقا، بزرگ اين شهر باشد، خوب است به او بگويم كه مانع كار اين جوانان شود.
    من نزديك مى روم تا با او سخن بگويم، امّا خوب است ابتدا نام او را سؤال كنم.
    از يكى از افراد سؤال مى كنم:
    ــ ببخشيد، آن آقاى محترم كه در ميان جمعى از مردم ايستاده كيست؟
    ــ چطور او را نمى شناسى؟ او رئيس شهر قم، احمد اَشعَرى است، او بزرگترين دانشمند اين شهر است.[17]
    وقتى نام احمد اَشعَرى را مى شنوم، متوجه مى شوم كه او همان كسى است كه من مى خواستم با او ديدار كنم.
    سؤالى در ذهن من نقش مى بندد: چرا احمد اَشعَرى به آقاى سَهْل كمكى نمى كند؟
    من نزديك احمد اَشعَرى مى شوم و بعد از سلام مى گويم:
    ــ جناب احمد اَشعَرى! چرا شما به مردى كه او را از اين شهر بيرون مى كنند، كمك نمى كنيد؟
    ــ آيا منظور شما همان آقاى سَهْل است؟
    ــ آرى، چرا او را از شهر قم بيرون مى كنند و شما فقط نگاه مى كنيد؟
    ــ آخر خود من دستور داده ام كه اين كار را بكنند.
    وقتى من اين سخن را مى شنوم، تعجّب مى كنم، آخر چگونه باور كنم كه يك شخصيت بزرگ شيعه، چنين كارى بكند؟
    خوب است مقدارى تحقيق كنم و ببينم اصل ماجرا چيست؟
    به ميان مردم مى روم و از چند نفر سؤال مى كنم.
    من متوجه مى شوم كه آقاى سَهْل در اين شهر، حديث هاى ضعيف نقل مى كرده و احمد اَشعَرى به دنبال او فرستاده است و از او خواسته تا هر حديثى را كه در هر كتابى ديد براى مردم نقل نكند.
    آرى، حديث را بايد حديث شناس بخواند، نه اينكه هر كسى پيدا شود و بدون تحقيق، كتابى را در دست بگيرد و براى مردم حديث بخواند.
    امّا سهل به اين توصيه احمد اَشعَرى اعتنا نكرده است و به اين دليل، احمد اَشعَرى دستور داده تا او را از شهر قم بيرون كنند.[18]
    احمد اَشعَرى مى خواهد قم، همواره به عنوان شهر علم و آگاهى باقى بماند.
    تا زمانى كه او زنده است، اجازه نخواهد داد كه كسى بدون تحقيق براى مردم حديث بخواند.
    اى كاش، در همه زمان ها، شخصيّتى چون احمد اَشعَرى در قم مى بود و اين گونه از مكتب شيعه دفاع مى كرد.
    همسفرم!
    اكنون كه مى بينم حديث ثواب زيارت امام رضا(عليه السلام) را شخصيّتى چون احمد اَشعَرى نقل كرده است، اطمينانم به درست بودن حديث، زيادتر مى شود.
    اين حديث را كسى نقل مى كند كه با نقلِ حديث ضعيف مبارزه مى كند!
    آيا درست است كه ما او را به عنوان كسى كه حديث، جعل مى كرده است معرّفى كنيم؟
    اكنون، من به احمد اَشعَرى با ديده احترام نگاه مى كنم و با او مشغول گفتگو مى شوم:
    ــ جناب شيخ، از شما مى خواهم تا مقدارى در مورد خودتان سخن بگوييد؟
    ــ من احمد اَشعَرى هستم، پدر بزرگِ من، اهل شهر كوفه و از ياران امام صادق(عليه السلام) بوده است، سال ها پيش، او به شهر قم مهاجرت نموده و در اينجا ساكن مى شود، مردم قم هميشه به خاندان ما، احترام زيادى مى گذاشته اند.
    ــ چرا شما را اَشعَرى مى گويند، آيا شما با اَشعَرى هاى اهل سنت، نسبتى داريد؟
    ــ در ميان اهل سنت، اَشعَريّه، يك مكتب اعتقادى - فكرى مى باشد كه ريشه آنها به ابوموسى اَشعَرى برمى گردد، ولى ما همه، شيعه هستيم و براى رواج مكتب شيعه و حديث اهل بيت(عليهم السلام)، تلاش زيادى نموده ايم.[19]
    ــ آيا مى شود خدماتى را كه شما به حديث شيعه كرده ايد نام ببريد؟
    ــ من به شهر كوفه سفر كردم و از اساتيد بزرگ آن شهر، احاديث زيادى را شنيدم، خيلى از آنها از ياران امامان(عليهم السلام) بوده اند، من با آنها ملاقات كردم و از آنها حديث شنيدم و وقتى به شهر قم آمدم، اين احاديث را براى شاگردان خود بيان كردم و اين گونه بود كه حديث شيعه، رونقى دوباره گرفت.[20]
    ــ جناب استاد، من شنيده ام كه شما حديثى در ثواب زيارت امام رضا(عليه السلام) نقل كرده ايد.
    ــ آرى، درست است من اين حديث را از احمد بَزَنطى شنيده ام.
    ــ من او را نمى شناسم؟
    ــ احمد بَزَنطى يكى از كسانى است كه مورد اعتماد امام رضا و امام جواد(عليهما السلام) بوده و اكنون در شهر كوفه زندگى مى كند.[21]
    من با شنيدن اين سخن، تصميم مى گيرم تا به شهر كوفه سفر كنم و با احمد بَزَنطى ملاقات كنم، آيا تو همراه من مى آيى؟


کتاب با موضوع امام هشتم


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶: از كتاب لذّت ديدار ماه نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن