کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پنج

      فصل پنج


    نمى دانم مرا مى شناسى يا نه؟
    اسم من اسحاق بن عمّار است و اهل كوفه هستم، روزگار درازى بود كه آرزوى ديدن امام صادق(عليه السلام) را به دل داشتم.[6]
    اكنون خدا به من توفيق داده است كه به شهر مدينه سفر كنم و ضمن زيارت حرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، از فيض حضور امام صادق(عليه السلام) نيز بهره ببرم.
    امروز تصميم گرفته ام كه به خانه آن حضرت بروم، آيا شما همراه من مى آييد؟
    ديگر راه زيادى نمانده است، از اين پيچ كه بگذريم به خانه آن حضرت مى رسيم.
    نگاه كن!
    امام صادق(عليه السلام) دارند از خانه خارج مى شوند! در اين وقت روز، آن حضرت به كجا مى روند؟
    آيا موافقيد همراه آن حضرت برويم؟
    بعد از عرض سلام و ادب، با آن حضرت همراه مى شويم، چند نفر از ديگر دوستان نيز به ما ملحق مى شوند.
    در بين راه با امام مشغول صحبت مى شويم و سؤال هاى خود را از آن حضرت مى پرسيم و ايشان با روى باز به سؤال هاى ما پاسخ مى دهند.
    آرى، آن حضرت همواره از هر گونه سؤالى استقبال مى كردند و هرگز با تندى با سؤال كننده برخورد نمى كردند.
    دوست من! آن امام زيبايى ها هيچ گاه به سؤال ما لقب شبهه نمى دادند!
    خلاصه كلام آنكه ما همين طور داشتيم با امام خويش سخن مى گفتيم كه ناگهان ديديم امام رو به قبله ايستاد و به سجده رفت!
    همه تعجّب كرديم. بعد از لحظاتى امام صورت خود را بر روى خاك گذاشت و مشغول دعا شد.
    مدّت زيادى گذشته بود و امام هم چنان در سجده بود!
    امام سر از سجده برداشتند در حالى پيشانى و صورت آن حضرت خاك آلود شده بود و براى همين آن حضرت دستى به سر و صورت خود كشيدند.
    من رو به امام كردم و گفتم: چرا شما در اينجا به سجده رفتيد؟
    امام با مهربانى به من نگاه كردند و فرمودند: اى اسحاق! وقتى داشتم با شما راه مى رفتم ناگهان به ياد يكى از نعمت هايى افتادم كه خدا به من داده بود. دوست داشتم در مقابل خداى خويش به سجده بروم و شكر آن را بجا آورم، نخواستم هنگامى كه اين نعمت خدا را ياد كردم با بى توجّهى از آن بگذرم، هر گاه خداوند نعمتى را به بنده خود بدهد و آن بنده در سجده شكر آن را بجا آورد خداوند به فرشتگان دستور مى دهد تا نعمت هاى زيادترى به آن بنده بدهند.[7]
    بيا از امروز من و تو هم هرگاه به ياد نعمتى افتاديم كه خدا به ما داده است به سجده برويم و شكر خدا را بجا آوريم.
    سعى كنيد هنگامى كه به سجده مى رويد با وضو باشيد چرا كه در اين صورت خداوند متعال براى شما ثواب ده كار نيكو مى نويسد و ده گناه بزرگ شما را مى بخشد.
    آرى، وقتى به ياد نعمتى از نعمت هاى خدا افتاديد به سجده برويد و با اين كار بخشش و مغفرت خدا را به سوى خود جذب كنيد.[8]
    البته بسيار خوب است كه بر روى خاك سجده نماييد چرا كه خداوند دوست دارد صورت بنده خود را خاك آلود ببيند!
    نمى دانم اين حكايت را شنيده اى كه خداوند به حضرت موسى(عليه السلام)فرمود: اى موسى! آيا مى دانى كه چرا من تو را به پيامبرى انتخاب كردم و تو را براى هم صحبتىِ خود انتخاب نمودم؟
    موسى در جواب گفت: نه.
    خداوند فرمود: اى موسى! ديدم كه تو در مقابل عظمت من به سجده مى روى و صورت خود را بر خاك مى نهى، پس تو را از همه مردم دنيا متواضع تر يافتم و براى همين تو را به پيامبرى انتخاب نمودم.
    در اين هنگام موسى(عليه السلام) بار ديگر به سجده رفت و صورت خود را بر خاك قرار داد.
    خطاب رسيد: اى موسى! سر خود را بالا بگير، و اين خاك ها كه بر صورت دارى را بر بدن خود بمال كه من اين خاك را شفاى درد جسم و جان تو قرار داده ام.[9]
    دوست من! يك مُهر نماز را بردار و آن را خرد كن. اكنون تو خاك تميز دارى. اين خاك را داخل جانماز مخصوصى قرار بده، و سعى كن كه بر روى آن خاك سجده كنى و صورت خود را روى آن بگذارى.
    پيشنهاد مى كنم، مهرى را كه مى خواهيد خرد كنيد، مهرِ كربلا نباشد زيرا تربت امام حسين(عليه السلام) احترام دارد و شما موقعى كه مى خواهيد صورت خود را بشوييد ممكن است ذرات خاك تربت، به زمين بريزد و به آن بى احترامى شود.
    بگذار فرشتگان آسمان صورت خاك آلوده تو را ببينند. اين تواضع و فروتنى تو نزد خدا بسيار ارزش دارد.
    به هرحال هرگاه به ياد نعمتى از نعمت هاى خدا افتادى به سجده برو و از خداى مهربان خويش، تشكّر كن.
    شايد بگويى كه من موقعى كه در محلّ كار هستم، چگونه به سجده بروم؟
    شايد براى شما جالب باشد امام صادق(عليه السلام) دو راه حل در اينجا بيان كرده است.[10]
    آيا مى خواهيد از اين راه حل باخبر شويد؟
    الف . هنگامى كه در محلّ كار خود هستى و ناگهان به ياد نعمت هاى زيبايى كه خدا به تو داده است مى افتى پس دست خود را به سينه ات بگير و مقدارى به جلو خم شو!
    چگونه وقتى شخص محترمى را مى بينى با گذاشتن دست روى سينه، ادب مى كنى!
    اكنون كه نمى توانى به سجده بروى پس دست به سينه بگير و مقدارى به سمت جلو خم شو و اين گونه فروتنى و تواضع خود را در مقابل خداى خويش اعلام كن!
    ب . كف دست راست خود را بالا بياور و گونه سمت راست خود را به نيّت سجده به روى كف دست خود بگذار و حمد خدا بنما.[11]
    اگر در حكايت بالا خوب دقّت كرده باشى، متوجّه شده اى كه امام صادق(عليه السلام) در ابتدا پيشانى خود را به زمين گذاشتند و بعد از آن صورت خود را روى زمين نهادند، شما اين دو كار را با هم انجام بدهيد; ابتدا به نيت سجده دست به سينه بگيريد، مقدارى به جلو خم شويد و بعد هم به نيت گذاشتن صورت خود به زمين، صورت خود را روى كف دست خود بگذاريد.
    مهم اين است كه در آن لحظه اى كه به ياد نعمت خدا مى افتى بى خيال نباشى و به هر وسيله اى كه مى توانى تواضع خود را نسبت به خدا نشان دهى!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب راز شكر گزارى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن