همه مى دانيم كه يكى از اسم هاى حضرت موسى(عليه السلام)، "كليم الله" است.
كليم الله به معناى كسى است كه با خدا سخن گفته است و خدا هم با او هم كلام شده است.
آيا موافقيد يكى از سخنان خدا با حضرت موسى(عليه السلام) را بشنويد؟
خدا به او فرمود: "اى موسى! مرا شكر كن آن گونه اى كه شايسته من است".
موسى مقدارى به فكر فرو رفت، آخر چگونه من مى توانم حقّ شكر خدا را ادا كنم.
او به ياد نعمت هايى كه خدا به او داده بود افتاد، آن روز كه فرعون همه فرزندان پسر را قتل عام مى كرد; چگونه خدا جان او را نجات داده بود.
آن روز كه مادرش او را در صندوقچه اى قرار داد و او را در رود نيل رها كرد، اين خدا بود كه او را به سلامت به ساحل نجات رهنمون ساخت.
ذهن موسى(عليه السلام) به سرعت، مهربانى هاى خدا را جستجو مى كرد و به موسى(عليه السلام) نشان مى داد.
خداوند هزاران هزار نعمت و رحمت به موسى(عليه السلام) داده است. چه نعمتى بالاتر از آن كه او اكنون هم سخن خدا شده است.
سرانجام موسى(عليه السلام) خطاب به خدا عرضه داشت: بار خدايا! من چگونه حقّ شكر تو را بجا آورم حال آنكه مى دانم هر شكرى كه بجا آورم نعمت جديدى است كه بايد شكر آن را نيز بجا آورم. من از شكر كردن تو عاجز و ناتوانم.
اينجا بود كه خداوند به موسى(عليه السلام) خطاب كرد: اى موسى! اكنون كه به ناتوانى خود در اداى شكر من اعتراف كردى حقّ شكر مرا بجا آوردى!
آرى، هيچ كس نمى تواند حقّ شكر خدا را به جا آورد، امّا خداوند يك قانون دارد و آن اين است كه هر كس از صميم دل اعتراف كند كه اى خدا، من نمى توانم شكر نعمت هاى تو را بجا آورم، خداوند اين اعتراف را به جاى شكرگزارى واقعى قبول مى كند!
[26]