کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفده

      فصل هفده


    اسم او "سَهل خراسانى" بود، از خراسان به مدينه آمده بود، او به خانه امام صادق(عليه السلام) رفت و به آن حضرت چنين گفت: "آقاى من! چرا در خانه نشسته ايد؟ چرا قيام نمى كنيد؟ شما صدهزار شيعه داريد كه آماده اند در كنار شما شمشير بزنند".
    امام به او نگاهى كرد، سپس از خدمت كار خود خواست تا تنورى را كه در خانه است، روشن كند.
    خدمتكار هيزم ها را داخل تنور گذاشت و آن را آتش زد، آتش زبانه كشيد، سهل با خود فكر كرد كه حالا چه وقت روشن كردن تنور بود؟ او در همين فكرها بود كه امام به او گفت: "اى سهل! برو در اين تنور بنشين!".
    سهل تعجّب كرد، نگاهى به آتشى كه از تنور زبانه مى كشيد، نمود و رو به امام كرد و گفت: "آقاى من! آيا مى خواهى مرا با آتش عذاب كنى؟ مرا از اين كار معاف كن!".
    امام لبخندى زد، در اين گير و دار، هارون مكّى از راه رسيد، او يكى از ياران امام بود، امام به او گفت: "اى هارون! برو درون اين تنور بنشين!". هارون با عجله به سوى تنور رفت و در دل آتش ها نشست.
    پس از آن، امام با سهل مشغول گفتگو شد، از اوضاع خراسان پرسيد، سهل جواب مى داد، امّا همه توجّهش به تنور آتش بود.
    لحظاتى گذشت، امام به سهل گفت: "برخيز و ببين كه هارون در تنور آتش چه مى كند!".
    سهل كنار تنور آمد، ديد كه هارون در ميان آتش نشسته است و آتش به او هيچ آسيبى نرسانده است، او تعجّب زيادى كرد، امام او را صدا زد و گفت:
    ــ اى سهل! بگو بدانم در خراسان چند نفر مانند هارون هست؟
    ــ به خدا قسم يك نفر هم مانند او پيدا نمى شود.
    ــ آرى، يك نفر هم مثل هارون پيدا نمى شود! بدان وقتى من قيام مى كنم كه پنج نفر مثل هارون را داشته باشم! اى سهل! من به وظيفه خود آگاه تر هستم، مى دانم كه چه وقت بايد قيام كنم و چه وقت بايد در خانه بنشينم.[48]

    * * *


    امام صادق(عليه السلام) در آن زمان قيام نكرد، چون مى دانست افرادى مانند هارون در جامعه نيستند، براى اداره جامعه، امام صادق(عليه السلام) نياز به كسانى داشت كه واقعاً يار و ياور او باشند و از او اطاعت كامل داشته باشند. امام صادق(عليه السلام)مى دانست وقتى افرادى مانند سهل خراسانى به قدرت برسند، چگونه عمل خواهند كرد، قدرت براى بيشتر انسان هاى معمولى، فساد مى آورد، آن روز سهل خراسانى دم از اهل بيت(عليهم السلام)مى زند، امّا اگر خودش به پست و مقامى مى رسيد، همه چيز را فراموش مى كرد و ديگر به سخن امام گوش نمى داد و هر كارى كه دلش مى خواست انجام مى داد. اگر واقعاً سهل تسليم امر امام بود و اطاعت از امام را بر خود واجب مى دانست، چرا به داخل تنور نرفت؟ معلوم است اين آدم، وقتى به پست و مقام مى رسيد به فرمان امام گوش نمى كرد.
    امام صادق(عليه السلام) مى دانست اگر افرادى مثل سهل در امر دنيا و قدرت طلبى، آبى پيدا كنند، شناگران ماهرى هستند، اين افراد فقط آب پيدا نمى كنند، براى همين تا آب نباشد، آدم هاى خوبى هستند!
    اين ماجرا، پيام مهمّى براى همه ما دارد، امروز امام زمان نياز به ياورانى همچون هارون مكّى دارد كه با تمام وجود از آن حضرت اطاعت كنند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷: از كتاب يارى خورشيد نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن