کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نهمين مادر: ريحانه(عليها السلام)

      نهمين مادر: ريحانه(عليها السلام)


    مادر امام جواد(عليه السلام)

    تو در جنوب كشور "مصر" در آفريقا به دنيا آمدى، تو را "ريحانه" مى خوانند، اين كلمه به معناى "گل خوشبو" مى باشد، (نام ديگر تو "خيزران" است. عده اى تو را به اين نام هم مى شناسند). تو از همان خاندانى هستى كه "ماريّه قِبطيّه" از آن خاندان بود، همان كسى كه همسر پيامبر بود و براى آن حضرت فرزندى به نام "ابراهيم" به دنيا آورد.
    ماريّه از جنوب مصر به مدينه آمده بود و همسر پيامبر شده بود و چون فرزندى براى پيامبر آورده بود، مورد حسد ديگران قرار گرفت و در حق او ظلم و ستم زيادى شد و به او تهمت هاى ناروا زدند، خداوند آيه 11 سوره "نور" را درباره پاك دامنى او نازل كرد و پاكدامنى او را به همگان ثابت كرد.
    اكنون امام رضا(عليه السلام) در مدينه است، عمر زيادى از او گذشته است ولى خدا به او فرزندى نداده است، براى عدّه اى اين مطلب، عجيب است، آنها خيال مى كنند كه امام رضا(عليه السلام) عقيم است، او بيش از 20 سال است كه ازدواج كرده است ولى اصلاً فرزندى ندارد، عدّه اى از دشمنان هم اين مطلب را بهانه كرده اند و در دل گروهى از شيعيان شك ايجاد كرده اند و به آنان چنين مى گويند: مگر شما باور نداشتيد امام رضا(عليه السلام) پدر چهار امام بعدى است؟ مگر از نشانه هاى امامت او اين نبود كه او پسرى خواهد داشت كه امام بعدى خواهد شد؟ اكنون او سال ها است كه ازدواج كرده است و هيچ فرزندى ندارد، شايد اين نشانه آن باشد كه امام نيست!
    اين سخنان را ياوه گويان در ميان شيعيان بازگو مى كنند، امّا شيعيان مى دانند كه وعده خدا محقق خواهد شد و خدا به امام رضا(عليه السلام) فرزند پسرى عطا خواهد كرد.
    و سرانجام آن وعده فرا مى رسد، سال 195 هجرى است. تو را از جنوب مصر (به عنوان كنيز) به مدينه مى آورند، امام رضا(عليه السلام) با تو ازدواج مى كند، اگر چه رنگ پوست تو، سفيد نيست ولى در خانه امام جز بزرگوارى و احترام نمى يابى، اين خاندان پيرو واقعى قرآن هستند، همه انسان ها از هر نژادى باشند، نزد خدا برابرند و ميزان ارزشمندى آنان فقط به ايمان و تقوا است. عدّه اى كه نژادپرست هستند به نژاد تو احترام نمى گذارند زيرا پوست بدن شما تيره است، در حالى كه خدا همه انسان ها را يكسان و برابر آفريده است و هرگز پوست روشن نشانه برترى نيست. تو اين افتخار را پيدا خواهى كرد كه مادر امام شوى، اگر خدا در روى زمين زنى را بهتر از تو مى يافت او را مادر چهار امام قرار مى داد.

    * * *


    يكى از خواهران امام رضا(عليه السلام) به خانه آن حضرت مى رود، آن حضرت به او رو مى كند و مى فرمايد: "خواهرم! امشب خدا به من فرزندى عطا مى كند، از تو مى خواهم اينجا بمانى". خواهر امام نزد تو مى ماند و امشب نورى همه جا را فرا مى گيرد و امام جواد(عليه السلام) به دنيا مى آيد.
    خواهر امام اين فرزند را در جامه اى سفيد مى پيچد و آن را خدمت برادرش امام رضا(عليه السلام) مى برد، امام فرزند خود را مى بوسد، اذان و اقامه در گوشش مى خواند و سپس او را در گهواره مى نهد و مى فرمايد: "خواهرم! در كنار گهواره فرزندم باش".
    خواهر امام در كنار گهواره است، ناگهان مى بيند اين نوزاد لب به سخن مى گشايد و چنين مى گويد: "أشهَدُ انْ لا الهَ اِلا الله وَ اَشهَد أنَّ محمّداً رسُولُ الله". او خيلى تعجّب مى كند، پس صداى امام رضا(عليه السلام) را مى شنود كه مى فرمايد: "خواهرم! تو در آينده امور عجيب بيشترى از فرزندم خواهى ديد".

    * * *


    خبر ولادت امام جواد(عليه السلام) باعثِ خوشحالى همه شيعيان مى شود، امام رضا(عليه السلام)به شيعيانش مى گويد: "هيچ ولادتى به اندازه ولادت فرزندم، مايه بركت نبوده است".
    آرى،با ولادت امام جواد، شك هايى كه به دل بعضى ها افتاده بود برطرف شد، همه يقين كردند كه امام رضا(عليه السلام) حجت خداست و فرزند او همان كسى است كه خدا وعده داده است امام نهم باشد و نسل امامت از او ادامه پيدا خواهد كرد...

    * * *


    اى ريحانه! اى مادر امام جواد(عليه السلام)! در اينجا مى خواهم سه ماجرا را بازگو كنم:
    1 - پيامبر از تو ياد كرده است و چنين فرموده است: "پدرم به فداى بهترين و پاكدامن ترين زنانِ منطقه نُوب باد!".
    منطقه "نُوب" كجاست؟ منطقه اى بزرگ در جنوب مصر (كه در زمان ما به آن، سودان مى گويند، سودان در آن زمان، جزئى از مصر بود). به راستى چرا پيامبر درباره تو اين گونه سخن گفته است؟ چه رازى در ميان است؟
    2 - ابن سليط يكى از شيعيان بود، يك سال او به سفر حج رفته بود، در بين راه توفيق پيدا كرد كه با امام كاظم(عليه السلام)ديدار كند، آن حضرت به او فرمود: "چند سال ديگر تو فرزندم را در همين جا مى بينى، پس به او بشارت بده كه خدا فرزندى از زنى از خانواده ماريّه به او عطا مى كند، اگر توانستى سلام مرا به آن زن برسان".
    به راستى چه رازى در اين ميان است كه امام كاظم(عليه السلام) از يكى از شيعيانش مى خواهد تا سلام او را به تو برساند؟
    3 - روزى كه امام جواد(عليه السلام) به دنيا آمد، امام رضا(عليه السلام) با خوشحالى فراوان چنين گفت: "خدا به من فرزندى شبيه عيسى(عليه السلام) عطا كرد، به راستى كه مادر او پاكدامن و پاك بوده است".
    لحظه اى فكر مى كنم، چه نكته اى در ميان است كه من از آن غفلت كرده ام؟ بايد تحقيق و بررسى كنم!

    * * *


    تهمت ناروا!
    امام رضا(عليه السلام) دشمنان زيادى داشت، عدّه اى كه خود را هفت امامى مى خواندند به امامت امام رضا(عليه السلام) باور نداشتند، آنها به خاطر دنياى پست و رسيدن به پول و ثروت با امام رضا(عليه السلام) دشمنى مى كردند، وقتى كه امام رضا(عليه السلام)سال هاى سال، فرزندى نداشتند، آنها خوشحال شدند، ولى با تولد امام جواد(عليه السلام) آنها بسيار ناراحت شدند، از طرف ديگر، پوست بدن امام جواد مقدارى تيره بود (در حالى رنگ پوست اهل بيت(عليهم السلام) سفيد و روشن بوده است)، اين بهانه اى شد تا دشمنان زبان به تهمت بگشايند، قلم من شرم دارد كه آن تهمت نارواى آنان را بازگو كند، فقط اشاره مى كنم كه آنان گفتند: امام جواد(عليه السلام) فرزندِ امام رضا(عليه السلام) نيست!! خدا زبان آنان را به آتش بسوزاند كه به تو كه زنى پاكدامن بودى نسبت ناروا دادند...
    تو از جنوب مصر بودى، رنگ پوست تو، تيره بود، طبيعى است كه فرزند تو هم مقدارى پوستش، تيره باشد، اين قانون خلقت است كه فرزند يا شبيه مادر مى شود يا شبيه پدر! اين امرى عجيب نيست، ولى ياوه سرايان براى رسيدن به هدف خود، تهمت ناروا زدند..
    پيامبر از آينده خبر داشت، مى دانست كه چنين ماجرايى براى تو پيش خواهد آمد، پس ده ها سال قبل درباره تو چنين گفت: "پدرم به فداى بهترين و پاكدامن ترين زنانِ منطقه نُوب باد!"، امام كاظم(عليه السلام) هم به تو سلام رساند تا شيعيان بدانند جايگاه تو چقدر بالا است، امام رضا(عليه السلام) هم كه تو را شبيه مريم دانست، آرى، به مريم هم نسبت ناروا دادند امّا خدا پاكدامنى او را ثابت كرد، امام رضا(عليه السلام) هم پاكدامنى تو را بازگو مى كند و از مقام والاى تو سخن مى گويد تا هيچ شكى در تاريخ باقى نماند...



کتاب با موضوع مادران معصومین


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲: از كتاب دوازده مادر نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن