کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل چهار

      فصل چهار


    ماه رمضان فرا مى رسد ، هر سال پيامبر ، فقط دهه آخر اين ماه در مسجد اعتكاف مى كرد ، امّا امسال ، دهه دوم و دهه سوم را در مسجد اعتكاف مى كند .
    هنوز پيامبر احكام حج را براى مسلمانان بيان نكرده است ، براى همين، آن حضرت تصميم گرفته تا به سوى مكّه سفر كند و مراسم حج ابراهيمى را انجام بدهد .
    او مى خواهد در اين سفر با سنّت هاى غلطى كه مشركين در آيين حج قرار داده اند مبارزه نمايد و حج راستين را به همه آموزش دهد .
    يكى از روزها پيامبر رو به مردم مى كند و مى فرمايد : "نمى دانم آيا سال آينده شما را خواهم ديد يا نه ؟" .[13]
    آرى ، سخن پيامبر بوى رفتن مى دهد .
    اكنون همه احكام اسلام از نماز ، روزه ، حج و زكات بيان شده اند و فقط امامت مانده است .
    در راه بازگشت از مكّه در غدير خُم ، پيامبر همه مردم را جمع مى كند ، وقتى كه صد و بيست هزار نفر منتظر شنيدن سخن او مى شوند چنين مى فرمايد : "اى مردم ! چه زود است كه من از ميان شما بروم و دار فانى را وداع گويم" .
    همه مسلمانان شروع به گريه نمودند .
    آنگاه على(عليه السلام) را به سوى خود فرا خوانده و دست او را بلند نمود و فرمود : "هر كس من مولاى او هستم ، اين على مولاى اوست" .[14]
    سپس دستور مى دهد تا خيمه اى براى على(عليه السلام) نصب كنند و مردم گروه گروه با او بيعت كنند .
    آرى ، اكنون ديگر دين با ولايت على(عليه السلام) كامل شده است و اين آيه قرآن معنى پيدا كرده است :
    (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)
    امروز دين شما را براى شما كامل كردم .[15]
    اكنون پيامبر خوشحال است كه وظيفه خود را به خوبى انجام داده است و همه دستورات و احكام اسلام را براى مردم گفته است .


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب مهاجر بهشت نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن