امروز ، نهم ماه صفر (سال يازدهم هجرى) است و پيامبر ، بلال را مى فرستد تا از على(عليه السلام) بخواهد كه به منزل پيامبر بيايد .
بلال به سوى خانه على(عليه السلام) مى رود و به او خبر مى دهد كه پيامبر مى خواهد او را ببيند .
اكنون على(عليه السلام) كنار پيامبر نشسته است و پيامبر با او سخن مى گويد :
ــ على جان ! اكنون جبرئيل نزد من بود و از طرف خداوند نامه اى را براى من آورده است .
ــ در آن نامه چه نوشته شده است ؟
ــ در اين نامه آمده است كه من تو را نزد مردم بفرستم تا پيامى را براى مردم بازگو كنى .
ــ من آماده ام تا اين مأموريّت را انجام دهم .
پيامبر پيام را به على(عليه السلام) مى گويد تا براى مردم بيان كند .
[19] بلال به همه مردم خبر مى دهد تا در مسجد جمع شوند .
على(عليه السلام) وارد مسجد مى شود و روى پله آخر منبر مى ايستد و اين چنين مى گويد :
پيامبر مرا نزد شما فرستاده است تا اين سه پيام را براى شما بگويم :
1 . هر كس اجر و مزد ديگران را ندهد ، لعنت خدا بر او باد .
2 . هر كس از مولاى خود اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد .
3 . هر كس عاقّ پدر و مادرش شود ، لعنت خدا بر او باد .
[20] در اين هنگام ، يكى از جا برمى خيزد و رو به على(عليه السلام) مى كند و مى گويد : "آيا اين پيام تفسير و شرحى هم دارد ؟" .
على(عليه السلام) جواب مى دهد : "خدا و رسول خدا بر تفسير آن آگاهى بيشترى دارند" .
عدّه اى از مردم به سوى خانه پيامبر حركت مى كنند و بعد از عرض سلام، نزد آن حضرت مى نشينند .
يكى از آنها رو به پيامبر مى كند و مى گويد : "اى رسول خدا ، آيا آنچه على براى ما گفت تفسيرى هم دارد ؟" .
دوست خوبم ! آيا مى خواهى جواب پيامبر را بشنوى ؟
پيامبر فرمود :
من على را فرستادم تا سه پيام را در ميان شما اعلام كند :
پيام اوّل اين بود : "هر كس اجر كسى را ندهد، لعنت خدا بر او باد" ، خداوند محبّت و دوستى خاندانم را مزد رسالت من قرار داده است ،
[21] پيام دوم اين بود : "هر كس از مولاى خود اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد" ، بدانيد كه هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست و هر كس كه از على اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد .
پيام سوم اين بود : "هر كس عاقّ پدر و مادرش شود ، لعنت خدا بر او باد" ، بدانيد كه من و على ، پدرانِ اين امّت هستيم ، هر كس كه عاقّ ما شود ، لعنت خدا بر او باد" .
[22] اكنون ديگر همه مى فهمند منظور پيامبر از آن پيام مهم چه بوده است.