کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست وپنج

      فصل بيست وپنج



    آيا اين صدا را مى شنوى؟
    من خانه تنهايى هستم، من خانه تاريكى هستم !
    اين صداى قبر من و تو است كه هر روز اين ندا را مى دهد !
    امام صادق(عليه السلام) فرمود كه قبر هرروز اين چنين سخن مى گويد.[60]
    آيا براى تاريكى قبر فكرى كرده ايم؟
    ما سفرى در پيش رو داريم كه دير يا زود فرا مى رسد و بايد براى خود زاد و توشه اى داشته باشيم.
    شما فكر مى كنيد بهترين چيز براى انسان در آن لحظه چه مى باشد؟
    آن لحظه اى كه همه، ما را تنها مى گذارند.
    همه دوستان و آشنايان، بعد از اينكه ما را به خاك سپردند به منزل برمى گردند و ما مى مانيم و يك دنيا تنهايى و تاريكى !
    خواهرم !
    آيا مى خواهى سخن امام باقر(عليه السلام) را برايت ذكر كنم؟
    آن حضرت در حديثى فرمود كه در شب اول قبر، هيچ چيز براى زن، بهتر از رضايت شوهرش نيست !
    آرى، بهترين شفيع زن در قبر، رضايت شوهرش مى باشد !
    امام باقر(عليه السلام) ادامه مى دهد:
    وقتى كه حضرت زهرا(عليها السلام) از دنيا رفت، حضرت على(عليه السلام) او را به خاك سپرد.
    بعد از اينكه مراسم به خاك سپارى حضرت زهرا(عليها السلام) تمام شد حضرت على(عليه السلام)، كنار قبر همسر خود ايستاد و رو به آسمان كرد و با خدا چنين سخن گفت:
    بار خدايا !
    من از دختر پيامبر تو راضى هستم.[61]
    حضرت على(عليه السلام) مى داند كه در آن لحظه هيچ چيز به اندازه رضايت شوهر، براى حضرت زهرا(عليها السلام) مفيد نيست براى همين اين دعا را مى كند !
    خواهرم !
    به حقّ حضرت زهرا(عليها السلام)، به گونه اى زندگى كن كه شوهر شما هم همين دعا را برايت بكند !
    چقدر خانم ها را ديده ام كه چون از قبر و قيامت مى ترسند، كارهاى مستحبى زيادى انجام مى دهند، در حالى كه حقوقِ واجبِ شوهر خود را مراعات نمى كنند !
    بعضى از آقايان به من مراجعه كرده اند و پيش من درد دل كرده اند كه زن من هر شب چهارشنبه، به جمكران مى رود، و من از اين كار او ناراضى هستم، امّا هر چه به او مى گويم كه من راضى نيستم، او گوش نمى كند.
    آخر كجا امام زمان(عليه السلام)، راضى است كه زن بدون اجازه شوهر به جمكران برود؟
    آخر ما با اين دردهاى جامعه خود چه كنيم؟ با چه كسى سخن بگوييم؟
    چرا بعضى از زنان جامعه بايد اين چنين از وظيفه خود بى اطلاع باشند !
    از آن زمانى كه عشقِ بدون معرفت، گريبان گير جامعه ما شد، از آن زمان كه ما به دنبال كسب معرفت نرفته، اهل عرفان شديم، اين بلاها بر سر ما آمد.
    خواهر من !
    اگر مى خواهى خدا به تو رحم كند،
    اگر مى خواهى براى سفر قبر و قيامت خود كارى كنى،
    اگر مى خواهى شب اول قبر شب راحتى تو باشد،
    اگر مى خواهى امام زمان(عليه السلام) از تو راضى باشد،
    كارى كن كه شوهرت از تو راضى باشد.
    امّا اى آقاى محترم، با شما هستم،
    مى دانم كه همسرت را خيلى دوست دارى !
    او در زندگى شما خيلى زحمت مى كشد و براى راحتى شما چه سختى ها را تحمّل مى كند !
    بيا الآن، عهدى با خودت ببند !
    اگر تقدير اين گونه بود كه بعد از صد سال، همسر تو زودتر از تو جان به جان آفرين تسليم كرد، همان كارى كه حضرت على(عليه السلام) انجام داد، تو هم انجام بده.
    تو نبايد بعد از آن كه همسر مهربانت را دفن كردند زود به خانه برگردى !
    اگر مى خواهى به همسرت كمكى كرده باشى، اگر مى خواهى كه زحمات او را بى پاسخ نگذارى ! بايد اين كارى را كه مى گويم بكنى !
    در اين لحظه حساس، همسر تو محتاج آن دعاى توست !
    شايد هم از او در زندگى مشترك مقدارى گِله داشتى امّا ديگر وقت اين حرفها نيست !
    خودت را جاى او بگذار!
    تو بايد او را كمك و يارى كنى ! او سخت ترين لحظه ها را سپرى مى كند !
    آرى، تو وضو مى گيرى و مى آيى كنار قبر همسر خود مى ايستى و دست هايت را به سوى آسمان بلند مى كنى و چنين مى گويى:
    خدايا !
    من از همسر خود راضى هستم !
    و چون خداوند اين سخن تو را مى شنود رحمت را بر همسر تو نازل مى كند.
    هيچ وقت نگو كه خدا مى داند كه من از او راضيم.
    مگر خدا نمى دانست كه حضرت على(عليه السلام) از حضرت زهرا(عليها السلام) راضى است، امّا در گفتن اين جمله كنار قبر، رازى نهفته است كه حضرت على(عليه السلام)، همين جمله را كنار قبر همسرش مى گويد.






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۵: از كتاب همسر دوست داشتنى نوشته مهدي خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن