کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سه

      فصل سه


    مشهور بين شيعيان اين است كه حادثه هجوم به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام)و شهادت حضرت محسن(عليه السلام) در هفته اوّل ماه ربيع الأول روى داده است.
    در اينجا چهار گزارش تاريخى كه اين مطلب را تأييد مى كند ذكر مى كنيم:

    * شاهد اوّل
    ابن قُتَيبه از دانشمندان اهل سنّت در قرن سوم است. او در كتاب خود حوادث بعد از سقيفه را بيان كرده است و چنين مى نويسد: وقتى ابوبكر قُنفُذ را به خانه حضرت على(عليه السلام)فرستاد، قُنفُذ به او گفت: "هر چه زودتر نزد خليفه پيامبر بيا!". حضرت على(عليه السلام) در جواب به او گفت:
    لَسَرِيعٌ ما كَذَبْتُمْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ...
    چقدر زود بر پيامبر دروغ بستيد و ابوبكر را خليفه او معرفى كرديد!
    قُنقُذ اين سخن را كه مى شنود، نزد ابوبكر باز مى گردد. بعد از آن، ابن قُتَيبه اين ماجرا را نقل مى كند:
    ثُمَّ قامَ عُمَرُ فَمَشَى مَعَهُ جَماعَةٌ حَتَّى اَتَوْا بابَ فاطِمَةَ فَدَقُّوا الْبابَ فَلَمَّا سَمِعَتْ اَصْواتَهُمْ نادَتْ بِاَعْلَى صَوْتِها باكِيَةً: يا رَسُولَ اللَّهِ ما ذا لَقِينا بَعْدَكَ مِنِ ابْنِ الْخَطَّابِ وَ ابْنِ اَبي قُحافَةَ...
    عُمَر از جا برخاست و همراه با عدّه اى به در خانه فاطمه آمد و در را زد. وقتى فاطمه صداى آنان را شنيد گريه كرد و با صداى بلند فرياد زد: اى پيامبر! بعد از تو از دست عُمَر و ابوبكر چه ها مى كشيم![1]
    اگر به سخن ابن قُتَيبه دقّت شود،آشكار مى شود كه اين حوادث همان روزهاى اوّل بعد از شهادت پيامبر روى داده است. او حادثه هجوم را بعد از عبارت "لَسَرِيعٌ ما كَذَبْتُمْ: چقدر زود بر پيامبر دروغ بستيد" ذكر مى كند.
    در مقدمه كتاب اشاره كردم كه شخصى گفته است: "حادثه هجوم به خانه فاطمه(عليها السلام) 75 روز بعد از رحلت پيامبر روى داده است"، كسى كه چنين حرفى را زده است بايد پاسخ بدهد كه چرا ابن قُتيبه اين دو مطلب را پشت سر هم ذكر مى كند؟ اگر حادثه هجوم به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام) 75 روز بعد از شهادت پيامبر روى داده بود، ابن قُتَيبه بايد چنين مى گفت: "قُنفُذ نزد ابوبكر بازگشت، 75 روز گذشت، بعد از آن، عُمَر به در خانه حضرت فاطمه(عليها السلام)آمد".
    به اين سخن حضرت على(عليه السلام)دقّت كنيد: "چقدر زود بر پيامبر دروغ بستيد"، اين نشان مى دهد كه حادثه هجوم در فاصله كمى از شهادت پيامبر روى داده است.

    * شاهد دوم
    عيّاشى كه از دانشمندان شيعه در قرن چهارم است از امام صادق(عليه السلام)چنين نقل مى كند:
    عَمَدَ عُمَرُ فَبايَعَ اَبابَكْر وَ لَمْ يُدْفَنْ رَسُولُ اللَّهِ بَعْدُ فَلَمَّا رَاَى ذَلِكَ عَلِيٌّ(عليه السلام)فَفَرَغَ إِلَى كِتابِ اللَّهِ... فَاَرْسَلَ اَبُوبَكْر إِلَيْهِ اَنْ تَعَالَ فَبَايِعْ فَقالَ عَلِيٌّ(عليه السلام): لا اَخْرُجُ حَتَّى اَجْمَعَ الْقُرْآنَ فَاَرْسَلَ إِلَيْهِ مَرَّةً اُخْرَى فَقالَ (عَلِيٌّ(عليه السلام)): "لا اَخْرُجُ حَتَّى اَفْرُغَ" فَاَرْسَلَ إِلَيْهِ الثَّالِثَةَ عُمَرُ رَجُلًا يُقالُ لَهُ قُنْفُذٌ فَقامَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ تَحُولُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عَلِيّ(عليه السلام)فَضَرَبَها، فانْطَلَقَ قُنْفُذٌ وَ لَيْسَ مَعَهُ عَلِيٌّ(عليه السلام) فَخَشِيَ (عُمَرُ) اَنْ يَجْمَعَ عَلِيٌّ(عليه السلام)النَّاسَ فَاَمَرَ بِحَطَب...
    عُمَر تصميم خود را گرفت و با ابوبكر بيعت كرد در حالى كه هنوز پيكر پيامبر دفن نشده بود، وقتى على(عليه السلام)از اين موضوع باخبر شد به خانه رفت و مشغول جمع آورى قرآن شد. پس ابوبكر به دنبال او فرستاد كه بيايد و بيعت كند، على(عليه السلام) پاسخ داد: من از خانه بيرون نمى آيم تا قرآن را جمع آورى كنم. براى بار دوم ابوبكر به دنبال او فرستاد و او همان پاسخ را داد. پس در بار سوم، عُمَر قُنفُذ را فرستاد، وقتى قُنفُذ به در خانه آمد، فاطمه(عليها السلام) به دفاع از على(عليه السلام)برخاست پس قُنفُذ فاطمه(عليها السلام) را زد. قُنفُذ بازگشت ولى على(عليه السلام) همراه او نبود، اينجا بود كه عُمَر ترسيد على(عليه السلام)شورش برپا كند، پس دستور داد هيزم ها را جمع كنند...[2]
    دقّت در اين روايت نشان مى دهد كه اين حوادث پشت سر هم روى داده است، به اين سه عبارت دقّت كنيد: "فَاَرْسَلَ..."، "فَاَرْسَلَ إِلَيْهِ مَرَّةً اُخْرَى"، "فَاَرْسَلَ إِلَيْهِ الثَّالِثَةَ". در هيچ كدام كلمه "ثُمَّ" استفاده نشده است.
    در مقدمه كتاب ذكر كردم كه شخصى گفته است: "حادثه هجوم 75 روز بعد از رحلت پيامبر واقع شده است"، به راستى اگر اين سخن درست بود امام صادق(عليه السلام)بايد چنين مى گفت: "وقتى حضرت على(عليه السلام)گفت: من در حال جمع آورى قرآن هستم، بيش از دو ماه گذشت، آنان براى بار سوم به دنبال او فرستادند"، در حالى كه امام صادق(عليه السلام)در اينجا چنين مى گويد: "فَاَرْسَلَ إِلَيْهِ الثَّالِثَةَ: پس براى بار سوم به دنبال او فرستادند". اين نشان مى دهد كه حادثه هجوم در همان هفته اوّل ربيع الأول روى داده است (يعنى هفت روز بعد از شهادت پيامبر آن حادثه اتفاق افتاده است).

    * شاهد سوم
    شيخ مفيد اين ماجرا را نقل كرده است: بعد از ماجراى سقيفه، حضرت على(عليه السلام) از مدينه به سوى منطقه "عاليه" كه خارج از شهر بود رفت، پس ثابت بن قيس او را ديد، حضرت على(عليه السلام) به او گفت:
    اَرادُوا اَنْ يُحْرِقُوا عَلَيَّ بَيْتي وَ اَبُوبَكْر عَلَى الْمِنْبَرِ يُبايَعُ لَهُ...
    مى خواهند خانه مرا آتش بزنند در حالى كه ابوبكر بر بالاى منبر است و مردم با او بيعت مى كنند.[3]
    اينجا بود كه ثابت بن قيس تصميم به يارى حضرت على(عليه السلام)مى گيرد و همراه او به مدينه مى آيد. از اين سخن حضرت على(عليه السلام)فهميده مى شود كه حادثه هجوم زمانى روى داده است كه هنوز مردم در مسجد با ابوبكر بيعت مى كردند.
    اين مطلب قطعى است كه بيعت عمومى با ابوبكر در همان روزهاى اوّل ربيع الأول برگزار شد. از اين ماجرا (به قرينه بيعت عمومى با ابوبكر) استفاده مى شود كه هجوم در همان روزهاى اوّل ربيع الأول بوده است.

    * شاهد چهارم
    مسعودى كه از دانشمندان بزرگ در قرن چهارم است، حوادث بعد از سقيفه را اين گونه نقل مى كند:
    اَلَّفَ (عَليّ(عليه السلام)) الْقُرْآنَ وَ خَرَجَ إِلَى النَّاسِ... فَقالُوا لا حاجَةَ لَنا فِيهِ... فانْصَرَفَ عَنْهُمْ فَاَقَامَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام)وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ شِيعَتِهِ في مَنازِلِهِمْ... فَوَجَّهُوا إِلَى مَنْزِلِهِ فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ وَ اسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كَرْهاً وَ ضَغَطُوا سَيِّدَةَ النِّساءِ بِالْبابِ حَتَّى اَسْقَطَتْ مُحسناً.
    على(عليه السلام) قرآن را جمع آورى كرد و آن را به نزد مردم آورد و به آنان گفت: اين كتاب خداست... مردم گفتند: ما نيازى به آن نداريم.. پس على(عليه السلام)برگشت. او و عدّه اى از شيعيانش به خانه هاى خود رفتند (وهيچ اقدامى نكردند) زيرا اين وصيت پيامبر بود. پس مأموران به خانه او هجوم بردند و درِ خانه او را به آتش سوزاندند و به زور او را از خانه بيرون بردند و فاطمه(عليها السلام)را ميان در و ديوار قرار دادند تا آنجا كه محسن(عليه السلام)سقط شد.[4]
    در اين عبارت، حوادث پشت سر هم ذكر شده است، ابتدا ماجراى عرضه قرآن و بعد حادثه هجوم بيان شده است. از نظر تاريخى اين امرى قطعى است كه حضرت على(عليه السلام) قرآن را همان هفته اوّل ربيع الأول جمع آورى كرد و به مردم عرضه نمود. اگر بين عرضه قرآن و حادثه هجوم 75 روز فاصله بود، عبارت "فَهَجَمُوا: سپس هجوم بردند" در متن بالا ذكر نمى شد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳: از كتاب روز هجوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن