کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۱هيچ روزى به عظمت "غدير" نمى رسد، همه شيعيان اين روز را بزرگ مى شمارند و آن را عيد مى دانند. غدير روزى است كه پيامبر به امر خدا، حضرت على(عليه السلا

      ۱هيچ روزى به عظمت


    روز هجدهم ماه ذى الحجّه سال دهم هجرى بود، بيش از صد هزار نفر همراه پيامبر از سفر حجّ بازمى گشتند. آنان به سرزمين غدير خمّ رسيدند. جبرئيل نزد پيامبر آمد و آيه 67 سوره مائده را بر او نازل كرد، اين سخن خدا بود:
    (يَا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ...).
    "اى پيامبر ! آنچه به تو گفته ام براى مردم بازگو كن كه اگر اين كار را نكنى، وظيفه خود را انجام نداده اى. بدان كه من تو را از فتنه ها حفظ مى كنم".
    پيامبر دستور داد تا همه در آن سرزمين توقّف كنند، او صبر كرد تا كسانى كه عقب كاروان بودند، برسند. منبرى از جهازِ شتران آماده شد، پيامبر به بالاى آن رفت و چنين گفت: "من چه پيامبرى براى شما بودم ؟"، همه گفتند: "تو پيامبر خوبى براى ما بوده اى ، خدا به تو بهترين پاداش ها را بدهد!" . سپس پيامبر على(عليه السلام) را صدا زد تا به بالاى منبر بيايد، بعد چنين گفت: "اى مردم ! چه كسى بر شما ولايت دارد ؟". همه گفتند: "خدا و پيامبر او" .
    پيامبر دست على(عليه السلام) را گرفت و با صداى بلند گفت : "هر كس من مولاى او هستم على، مولاى اوست. خدايا! هر كس ولايت على را بپذيرد، تو مولاى او باش و او را يارى كن و هر كس با على دشمنى كند با او دشمن باش و او را ذليل كن ".
    پيامبر اين سخن خود را سه بار تكرار كرد و سپس چنين گفت: "اى مردم ! هر دانشى كه خدا به من داده بود به على آموختم ، بدانيد فقط او مى تواند شما را به سوى رستگارى رهنمون شود... اى مردم! من پيامبر خدا هستم و على جانشين من و فرزندان او ، امامانِ شما هستند و آخرينِ آن ها، مهدى است. مهدى همان كسى است كه يارى كننده دين خدا مى باشد و پيامبرانِ قبل از من به او بشارت داده اند، او از جانب خدا انتخاب شده است و وارث همه علم ها و دانش ها مى باشد، او ولىّ خدا در روى زمين مى باشد".
    سخن پيامبر به پايان رسيد، بعد از لحظاتى، پيامبر با صداى بلند "الله اكبر" گفت، جبرئيل آيه جديدى بر پيامبر نازل كرده بود، آن آيه، آيه سوّم سوره مائده بود:
    (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...).
    "امروز من دين شما را برايتان كامل كرده و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و به اين راضى شدم كه اسلام، دين شما باشد".
    در اين آيه، كلمه "أَكْمَلْتُ" آمده است (يعنى دين را كامل كردم) براى همين اسم اين آيه را "آيه اِكمال" يعنى "كامل كردن دين" گذاشته اند.
    پيامبر اين آيه را براى مردم خواند ، همه مردم فهميدند كه اسلام با ولايتِ على(عليه السلام) كامل شده است . آرى، اسلام بدون ولايت على(عليه السلام)، دين ناقصى است كه هرگز نمى تواند انسان را به كمال برساند، خدا با ولايت، نعمت را بر مردم تمام كرد، ولايت بزرگ ترين نعمت خداست.
    بعد از آن پيامبر به مردم چنين گفت: "از شما مى خواهم تا با على بيعت كنيد و به او با لقب اميرِمؤمنان سلام كنيد ، خدا مرا مأمور كرده است تا از شما براى ولايت على و امامانى كه بعد از او مى آيند و از نسل او هستند، اقرار بگيرم". آن وقت مردم چنين پاسخ دادند: "ما سخن تو را شنيديم و به امامت و ولايت على و فرزندان او اقرار مى كنيم" و سپس با على(عليه السلام) بيعت كردند.

    * * *


    اين مطلب، اصلى ترين باور شيعه است، ولى "آن سخنگو" اين مطلب را قبول ندارد، او در تاريخ 5/6/1397 (دو روز قبل از عيد غدير) نوشته اى منتشر كرد، عنوان آن نوشته اين بود: "تفسير جديدى از سه آيه مربوط به ولايت حضرت على(عليه السلام)".
    اين چكيده سخنان اوست: "هيچ روايت و نقل تاريخى صحيحى وجود ندارد كه به ما بگويد آيه اكمال در كجا و چه روزى نازل شده است". "نعمتى كه دين با آن كامل شد اين است كه به گوش مردم رسيد اسلام دين صلح است"، "اين كه مى گويند پيامبر اسم دوازده امام را براى مردم بيان كرده است، واقعيت ندارد"، "دليلى براى اين كه على(عليه السلام) از طرف خدا به عنوان امام، منصوب شده باشد وجود ندارد".
    او در سخنرانى هاى ديگر خود اين مطالب را بيان كرده است: "امام فقط در بيانِ احكام و معارف دين، معصوم است، عصمت او مخصوص بيان دين است، او ممكن است در كارهاى ديگرش، اشتباه كند". "احتياط اين است كه در شب شهادت على(عليه السلام) جايى را سياه پوش نكنيم و لباس مشكى نپوشيم!"...
    چه كسى باور مى كرد چنين روزى از راه برسد، كسى خود را استاد حوزه اصفهان بنامد و چنين سخنانى را مطرح كند؟ جا دارد كه حوزه اصفهان در مقابل اين سخنان، اقدامى شايسته و همراه با متانت انجام بدهد.

    * * *


    آقاى سخنگو! اكنون مى خواهم با تو سخن بگويم! سخن من با تو، يك بحث علمى است تا مخاطب بتواند حقّ را تشخيص بدهد و راه خود را پيدا كند و تو را "آقاى سخنگو" خطاب مى كنم.
    عدّه اى خيال كرده اند كه اين افكار مى تواند نورِ مكتب شيعه را خاموش كند، ولى اين يك خيال باطل است، خدا خودش نگهبان اين مكتب است، اين دين، صاحب دارد، باورهاى اصيل شيعه، جاويد خواهد ماند، اين وعده خداست.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱: از كتاب شب تاریک نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن