کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    ــ از قيافه شما معلوم است كه مسافر هستيد، گويا در شهر طوس آشنايى هم نداريد. درست است؟
    ــ آرى! من به شهر شما آمده ام و به دنبال جايى مى گردم تا در آن اقامت كنم.
    ــ افتخار بدهيد امشب، مهمان خانه ما باشيد.
    ــ نه. من مزاحم شما نمى شوم.
    ــ چه مزاحمتى؟ ما مردمان اين شهر بسيار مهمان نواز هستيم.
    من وسايل خود را برداشتم و همراه او به سوى خانه اش رفتم. خدا را شكر كردم كه من را غريب و تنها در اين شهر رها نكرد و همين كه به دروازه اين شهر رسيدم، اين برادر مرا به خانه دعوت كرد.
    جاى شما خالى! صاحب خانه آن شب چه شام خوشمزه اى تهيّه كرده بود، من كه بعد از مدّت ها پياده روى خيلى گرسنه بودم، شام مفصّلى خوردم و براى خواب آماده شدم. از صاحب خانه عذرخواهى كردم و به خواب ناز فرو رفتم.
    فكر كنم چند ساعتى خوابيده بودم كه صدايى به گوشم رسيد: "اى شاهزادگان دنيا! كجاييد؟ كجاييد؟ بياييد ببينيد كه من چه لذّتى مى برم!".
    از جاى خود بلند شدم، هوا هنوز تاريك بود، گويا ساعتى تا اذان صبح باقى مانده بود، با خود گفتم: در اين نيمه شب، كيست كه اين گونه سخن مى گويد؟
    دوباره به زير رختخواب رفتم، شايد نيم ساعتى گذشت كه دوباره همان صدا به گوشم رسيد: "اى شاهزادگان! كجاييد...".
    ديگر خواب از سرم پريده بود، بلند شدم وضو گرفتم و نماز شب خواندم. بعد از مدّتى صداى اذان صبح به گوشم رسيد. صاحب خانه بيدار شده بود و مى خواست به مسجد برود، به سويش رفتم، سلام كرده و گفتم:
    ــ اين چه كسى بود كه نيمه شب آن گونه فرياد مى زد؟
    ــ چگونه او را نمى شناسى؟ او مردى است كه افتخار ايران زمين است. خدا به من اين سعادت را داده است كه همسايه او باشم.
    ــ او چه كسى است؟
    ــ ديشب تو آن قدر خسته بودى كه حال و حوصله نداشتى برايت سخن بگويم. همسايه ما، خواجه نصيرالدين طوسى، همان عالم بزرگ است.
    ــ عجب! خوب براى چه او نيمه شب آن گونه سخن مى گويد؟
    ــ او معمولاً شب ها تا به صبح مشغول مطالعه و تحقيق است، او هرگز دست از كسب دانش برنمى دارد، او در سكوت شب براى خود دنيايى دارد، در حين مطالعه به او لذّتى دست مى دهد كه ناخودآگاه فرياد برمى آورد: "اى شاهزادگان كجاييد؟".
    آن شب من به فكر فرو رفتم. لذّتى را كه خواجه نصيرالدين طوسى از كسب علم و دانش مى برد، بهتر از همه لذّت هاى دنياست. علم و دانش براى او، آنقدر شيرين و لذّت بخش است كه ناخودآگاه اين گونه فرياد برمى آورد.
    به راستى كه اين صداى او، فريادى است كه تاريخ هيچ گاه آن را فراموش نخواهد كرد، فرياد او براى هميشه بر سر كسانى كه براى لذّت به دنبال پول و ثروت و مقام هستند، خواهد بود، اى مردمى كه به دنبال پول و مقام هستيد; بدانيد كه لذّت شما زودگذر است، به زودى شما از پست و مقام و پول خود جدا مى شويد، امّا كسى كه به دنبال علم و دانش بوده است، هيچ گاه از لذّت خود جدا نمى شود. لذّت او از درون و عمق وجود اوست، و لذّت شما از بيرون![10]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب سمت سپيده نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن