کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى

      فصل سى


    امروز عيسى(عليه السلام) مى خواهد به قبرستان برود، تو دوست دارى كه بندگان تو به قبرستان بروند. در قبرستان است كه بندگان تو به فكر فرو مى روند و مرگ را باور مى كنند. آن ها مى فهمند كه سرانجام روزى نوبت آن ها هم مى رسد و در خانه قبر منزل خواهند كرد.
    عيسى(عليه السلام) در قبرستان قدم مى زند، براى اهل ايمان از تو طلب رحمت مى كند. او وقتى از كنار يك قبر عبور مى كند، متوجّه مى شود كه صاحب اين قبر، به عذاب گرفتار است، او پيامبر توست، چيزهايى را مى بيند كه ديگران نمى بينند.
    يك سال مى گذرد، عيسى(عليه السلام) بار ديگر گذرش به همان قبرستان مى افتد، از كنار همان قبر عبور مى كند كه مى بيند صاحب آن، در ناز و نعمت توست. تعجّب مى كند، اكنون با تو سخن مى گويد:
    ــ خدايا! سال قبل كه به اينجا آمدم، صاحب اين قبر در عذاب بود، چه شد كه امروز مهمان نعمت و رحمتِ توست؟
    ــ اى عيسى! صاحب اين قبر، پسرى دارد. او دو كار نيكى انجام داد و من به خاطر آن كار خوب پسر، عذاب را از پدر برداشتم و او را مهمان رحمت خود كردم.
    ــ آن دو كار نيك چه بود كه آن پسر انجام داد؟
    ــ راهى كه مردم از آن عبور مى كردند را اصلاح كرد و سرپرستى يتيمى را به عهده گرفت.*P*32


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۰: از كتاب تا خدا راهى نيست نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن