کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پنج

      فصل پنج


    اسم تو "سيّديحيى" است، اهل علم و دانش هستى و سال هاى سال در حوزه علميّه درس خوانده اى. به تو خبر مى رسد در شهر كرمان، فتنه اى آغاز شده است و عدّه اى تلاش مى كنند تا مردم را از راه صحيح منحرف كنند، آنان افكار خاصّى را تبليغ مى كنند و جوانان را به سمت خود جذب كرده اند.
    براى تو مثل روز روشن است كه اين افكار با آموزه هاى اهل بيت(عليهم السلام)سازگارى ندارد، پس به كرمان سفر مى كنى و كمر همّت را مى بندى، مى خواهى مردم را از خطر گمراهى نجات بدهى.
    مدّتى مى گذرد، با تلاش هاى شبانه روزى تو، مسير حقّ آشكار مى شود، آن گروه رسوا مى شوند و مردم ديگر به آنان توجّهى نمى كنند. سران آن گروه از دست تو عصبانى مى شوند، تو آبرويى براى آنان نگذاشته اى، مريدان آنان روز به روز كم و كم تر مى شوند، اگر چند روز ديگر تو در آن شهر بمانى، شكست آنان قطعى است، براى همين آنان تصميم مى گيرند تو را به قتل برسانند. نقشه اى مى كشند، چند نفر را نزد تو مى فرستند و از تو مى خواهند تا شب، در روستايى منبر بروى و براى آنان روشنگرى كنى!
    تو كه از نقشه آنان خبر ندارى، قبول مى كنى و بعد از نماز مغرب، با آنان حركت مى كنى، اين را وظيفه خود مى دانى كه هر جا نياز به توست، حضور پيدا كنى و سخنرانى كنى.
    همراه با آنان از شهر خارج مى شويد، به باغى مى رسيد، وارد آن باغ مى شويد، سپس وارد ساختمانى مى شويد كه در وسط باغ است، ناگهان مى بينى كه سران آن گروه در آنجا جمع هستند، آنان بسيار عصبانى هستند و از نگاه هاى آنان متوجّه مى شوى كه قصد آنان چيست، تو در دام مرگ افتاده اى و به هيچ جا پناه ندارى، دوستان تو هم از تو خبرى ندارند. آنان فعلاً مى خواهند شام بخورند، تو را در اتاقى زندانى مى كنند تا بعد از شام، نقشه خود را عملى كنند.
    اينجاست كه نماز استغاثه به حضرت فاطمه(عليها السلام) را مى خوانى، بعد از نماز سر به سجده مى گذارى و آن بانوى مهربانى ها را صدا مى زنى تا تو را نجات بدهد.
    لحظاتى مى گذرد، سر و صدايى به گوش مى رسد، دقّت مى كنى، فرياد "الله اكبر" است، مردم از ديوار به درون باغ مى ريزند و با آن گروه درگير مى شوند، سراغ تو را از آنان مى گيرند، درِ اتاق را مى شكنند و تو را نجات مى دهند و به شكرانه سلامتى تو صلوات مى فرستند.
    به اطراف نگاه مى كنى، يكى از دانشمندان شهر را مى بينى كه همراه جمعيّت است، او به نزد تو مى آيد و با احترام فراوان تو را به شهر بازمى گرداند، او تو را به خانه اش مى برد.
    وقتى به خانه مى رسيد، از او مى پرسى: از كجا فهميديد كه من گرفتار آن گروه شدم؟ او پاسخ مى دهد: من معمولاً شب ها زود مى خوابم، وقتى سرم را روى بالش گذاشتم و خوابيدم، حضرت فاطمه(عليها السلام) را در خواب ديدم كه به من گفت: "شيخ! بلند شو و سريع خودت را به فرزندم سيّديحيى برسان و او را نجات بده، اگر دير كنى او را خواهند كشت،". آدرس آن باغ را برايم بازگو كردند. از خواب بيدار شدم، مردم را خبردار كردم و براى نجات تو آمديم.

    * * *


    من هم وقتى گرفتار مى شوم و همه درها به رويم بسته مى شود، نماز استغاثه به حضرت فاطمه(عليها السلام) را مى خوانم، مى دانم كه آن بانوى مهربان، پيش خدا خيلى آبرو دارد، توسّل به كسى كه عصاره همه خوبى هاست، رهگشاى من بوده است.
    آن نماز را چگونه بايد خواند؟ مرحوم طبرسى در كتاب "مكارم الاخلاق" صفحه 330 اين نماز را به اين صورت بيان مى كند:
    1 - دو ركعت نماز (مانند نماز صبح) مى خوانيم.
    2 - بعد از پايان نماز، سر به سجده مى گذاريم و صد مرتبه مى گوييم: "يافاطمةُ".
    3 - سپس طرف راست صورت خود را به زمين مى گذاريم و صد مرتبه مى گوييم: "يافاطمةُ".
    4 - سپس طرف چپ صورت را به زمين مى گذاريم صد بار مى گوييم: "يافاطمةُ".
    5 - سپس سر به سجده مى گذاريم و صد و ده بار مى گوييم: "يافاطمةُ".
    7 - سپس در سجده اين دعا را مى خوانيم:
    يا آمِناً مِنْ كُلِّ شَيىء وَ كُلُّ شَيىء مِنْكَ خائِفٌ حَذِرٌ، اَسْئَلُكَ بِاَمْنِكَ مِنْ كُلِّ شَىء وَ خَوْفِ كُلِّ شَىء مِنْكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُعْطِيَنى اَماناً لِنَفْسى وَ أَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى حَتّى لااَخافَ اَحَداً وَ لااَحْذَرَ مِنْ شَىء اَبَدَاً اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيىء قَديرٌ.
    ترجمه اين دعا چنين است: "اى خدايى كه از هيچ چيز، ترس و هراسى ندارى و همه چيز از قدرت تو در هراس است، تو را مى خوانم به آن ايمنى ات از هر چيز و به هراس هر چيز از تو! از تو مى خواهم تا بر محمّد و آل محمّد درود بفرستى و به من ايمنى عطا كنى، ايمنى كه براى خودم و خاندانم و ثروتم و فرزندانم باشد، تا ديگر از هيچ كس نهراسم و از هيچ چيز نترسم، به راستى كه تو بر هرچيز قدرت و توانايى دارى".


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب مهر مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن