کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست وچهار

      فصل بيست وچهار


    مقدمات سفر به كربلا را آماده كرده و به مرز "مهران" در غرب كشور رفته بودم تا از آنجا وارد كشور عراق شوم.
    گذرنامه من دست مأمور نيروى انتظامى بود و شماره آن را وارد رايانه كرد و بعد به من گفت: "لطفاً، فيش خروجى !".
    تازه يادم آمد كه من بايد براى خروج از كشور، بيست هزار تومان به حسابى در بانك ملى پرداخت نموده و فيش آن را اينجا تحويل مى دادم.
    همه كارهاى من آماده بود، با چه زحمتى ويزاى كشور عراق را گرفته بودم و تا مرز مهران آمده بودم ولى چون اين فيش خروجى را تهيه نكرده بودم، نمى توانستم از كشور خارج شوم.
    آيا شما مى دانيد خدا هم قانونى شبيه اين قانون دارد؟
    شما همه مقدمات دعا كردن را انجام مى دهيد: وضو مى گيريد، به مسجد مى رويد، دو ركعت نماز مى خوانيد، و...، آنگاه خواسته خود را از خدا مى خواهيد.
    دعاى شما مى خواهد به ساحت قدس الهى برود ولى برگه عبور ندارد !
    شايد سؤال كنيد كه اين برگه عبور دعاى من چه چيزى مى باشد؟
    برگه عبور دعاى شما اين است كه حقّى از مردم پيش تو نباشد.
    حقّ الناس ! حقّ الناس !
    خداوند از حقّ خودش مى گذرد، ولى از حقّ مردم نمى گذرد، چون مال مردم است، بايد صاحب حقّ را راضى كنيد.
    اين سخن خود خداست كه به حضرت عيسى(عليه السلام) فرمود:
    اى عيسى، آن كسى كه حقّ مردم را ضايع كرده باشد، دعايش را مستجاب نمى كنم.[32]
    امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود:
    اگر مى خواهيد دعاى شما مستجاب شود، سعى كنيد كه لقمه غذايى كه مى خوريد حلال باشد زيرا خدا دعاى كسى را كه در شكم او لقمه حرام باشد مستجاب نمى كند.[33]
    خواننده محترم !
    اين يك قانون خداوند است و خدا هم با كسى تعارف ندارد !
    با يكى از دوستان خود براى مراسم شب هاى قدر به مسجد رفته بودم، در مسجد از مردم با خرما و شير كاكائو پذيرايى مى كردند، اما ديدم كه دوست من لب به آنها نمى زند.
    علت را سؤال كردم، او گفت: آيا مى دانى اين شير كاكائو و خرما را چه كسى به مسجد آورده است؟
    گفتم:آرى، الآن اعلام كردند و براى شادى روح اموات او تقاضاى فاتحه كردند.
    و دوست من سكوت كرد و ديگر هيچ نگفت.
    من مقدارى فكر كردم و متوجّه شدم كه صاحب اين نذر، از راه حرام، كاسبى مى كند.
    كاش مسؤولين مساجد ما، حدأقلّ در شبهاى قدر، نذرى هر كسى را قبول نمى كردند !
    معلوم است وقتى كه اين لقمه حرام از گلوى من پايين رفت ديگر هر قدر هم تلاش بكنم دعايم مستجاب نمى شود !


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۴: از كتاب با من تماس بگيريد نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن