ايام حج بود و من احرام بسته بودم و به صحراى عرفات آمده بودم، تا چشم كار مى كرد مردمى را مى ديدم كه با لباس احرام، در اين صحرا جمع شده بودند.
در اين ميان نگاه من به "معاوية بن وهب" افتاد.
نمى دانم چه شد كه به سوى اين پيرمرد كشيده شدم و خود را كنار او رساندم.
اوسخت مشغول دعا بود و متوجّه حضورمن نشد.
اشك از چشمان اين مرد خدا جارى بود و با خداى خود راز و نياز مى كرد.
با خود گفتم خوب است من هم دعاهاى او راتكرار كنم، او يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) است و مدت زيادى خدمت آن حضرت بوده است و حتماً دعاهايى را از آن حضرت آموخته است.
اما هر چه گوش سپردم ديدم او اصلا براى خود دعا نمى كند، نام دوستان خود را مى برد و براى آنها رحمت و بخشش خدا را طلب مى كند.
خورشيد داشت غروب مى كرد و همه حاجيان آماده مى شدند تا به سوى سرزمين مشعر حركت كنند اما هنوز هم او براى ديگران دعا مى كرد.
خورشيد غروب كرد و مردم صحراى عرفات را ترك كردند اما او برنامه دعاى خود را تمام نكرده است.
من ديگر طاقت نياوردم، جلو رفتم و سلام كردم و گفتم:
من امروز كار عجيبى از شما ديدم، شما امروز فقط براى دوستان خود دعا نمودى و براى خود دعا نكردى !
او رو به من كرد و گفت:
از كار من تعجّب نكن زيرا من از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه فرمود:
هر كس براى برادر مؤمن خود دعا كند فرشته اى در آسمان اول، او را صدا مى زند و مى گويد: "اى بنده خدا، تو براى برادر خويش دعا كردى، آگاه باش كه خدا صد برابر آنچه براى او خواسته اى به تو مى دهد".
و هنگامى كه دعاى او به آسمان دوم مى رسد فرشته اى صدا مى زند و مى گويد: "براى تو دويست برابر آنچه براى برادر خود درخواست كردى، خواهد بود".
فرشته اى در آسمان سوم مى گويد: "براى تو سيصد برابر آنچه براى برادر خود خواستى، خواهد بود".
در هر كدام از آسمان چهارم و پنجم و ششم و هفتم، فرشته اى به او وعده مى دهد كه براى تو چهارصد، پانصد، ششصد و هفتصد برابر آنچه براى برادر خود خواستى، خواهد بود.
و اكنون خداى متعال با اين بنده خود سخن مى گويد:
من آن ثروتمندى هستم كه هرگز فقير نمى شوم، اى بنده من، براى تو يك ميليون برابر آنچه براى برادر مؤمنت درخواست كردى، قرار مى دهم.
سپس معاوية بن وهب رو به من كرد و گفت:
حالا تو بگو بدانم كدام بهتر است، اين كه من براى خودم دعا كنم و يا اينكه براى برادران مؤمنم دعا كنم؟
[49] خواننده محترم !
آيا شما هم با نظر من موافقيد كه معاوية بن وهب، از صحراى عرفه خارج شد در حالى كه بيش از همه حاجى ها، رحمت خدا را نصيب خود كرده بود.
خوشا به حال كسى كه در امور دينى و معنوى زرنگ و باهوش باشد !
اين كه ما هنگام دعا كردن فقط به فكر اين دنياى خود باشيم و از آخرت خود غافل بمانيم، كار اشتباهى است.
در لحظاتى كه دلت مى شكند و احساس مى كنى كه دعايت مستجاب مى شود براى آخرت خويش هم دعا كن.