کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى وچهار

      فصل سى وچهار


    قبول باشد، امشب شب قدر است و تو از اوّل شب تا الان كه سحر است، مشغول دعا و نيايش بودى. اكنون كجا مى روى؟ ديگر وقت زيادى تا اذان صبح باقى نمانده است.
    جواب مرا نمى دهى و به راه خودت ادامه مى دهى. من هم به دنبال تو مى آيم. تو در كوچه اى مى پيچى كه بوى بهشت به مشام مى رسد، كنار خانه اى مى ايستى، در مى زنى و وارد خانه مى شوى.
    اكنون مى فهمم كه تو چقدر باهوش هستى. تو مى خواستى در بهترين لحظه سال، كنار امام خود باشى.
    آفرين بر تو!
    آخرين لحظه شب قدر خود را به امام صادق(عليه السلام) رسانده اى، تو به ديدار آسمان آمده اى!
    لحظاتى مى گذرد، نماز صبح برپا مى شود، بعد از نماز، امام به سجده مى رود و دعا مى خواند.
    تو صداى امام را مى شنوى، او دارد با خداى خود راز و نياز مى كند:
    خدايا تو را به عظمت و بزرگى خودت قسم مى دهم تا بر محمّد و آل محمّد درود بفرستى و ظهور آن كسى را نزديك كنى كه با ظهورش ستمكاران نابود خواهند شد و خوبان از گرفتارى نجات پيدا خواهند نمود.
    بار خدايا! در امر ظهور او تعجيل فرما و ظهورش را زودتر برسان.
    تو صبر مى كنى تا امام سر از سجده بردارد، اكنون رو به او مى كنى و مى گويى:
    ـــ آقاى من! آن كسى كه ظهورش را از خدا خواستيد چه كسى است؟
    ــ او امامِ قائم است; مهدى موعود. تو بايد شب و روز چشم به راه او باشى.[40]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۴: از كتاب گمگشته دل نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن