کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۱

      ۱


    حرف هايت را از ياد نمى برم كه ديشب به من گفتى: "تا كى مى خواهى در اتاق خودت بنشينى و قلم به دست بگيرى و به كاغذ خيره بمانى؟". حقّ با توست، بايد از خانه بيرون بروم، هر چند كه براى يك نويسنده، هيچ جا مانند اتاق خودش نيست، چه شكوهى دارد اين تنهايى! مگر من از دنيا چه مى خواهم؟ اگر همين اتاق خلوت را از من نگيرند، به من همه چيز داده اند...
    از اتاق بيرون مى آيم، صبح است و نسيم بهارى مىوزد، باران هم آمده است، نفسى تازه مى كنم، مدهوش اين عطر باران مى شوم، چند قدم مى روم، ولى به خانه باز مى گردم و قلم و كاغذ را برمى دارم و دوباره به راه مى افتم.
    از كوچه ها عبور مى كنم، ديگر نزديك حرم رسيده ام، همان حرمى كه بهشت خدا در روى زمين است، درِ ورودى حرم را مى بوسم و وارد صحن مى شوم، چنين سلام مى دهم: "سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر! اى حضرت معصومه!"، وارد حرم مى شوم، ضريح را مى بوسم و سپس دو ركعت نماز مى خوانم...
    از حرم كه بيرون مى آيم صداىِ جمعيّت به گوشم مى رسد، چه خبر است، گويا مردم به استقبال فرد مهمّى آمده اند، به راستى چه كسى به قم آمده است؟ از مردم سؤال مى كنم، به من چنين مى گويند: "مگر خبر ندارى كه امروز شيخ كُلَينى به قم آمده است؟" با شنيدن نام شيخ كُلَينى، غرق شادى مى شوم، پس به سوى جمعيّت مى روم، جلوتر مى روم، شيخ از اسب پياده مى شود و به سوى حرم مى رود.
    تو كه شيخ كُلَينى را بهتر از من مى شناسى! او بزرگ ترين دانشمند در جهان تشيّع است، او در روستايى به نام "كُلين" كه بين "رى" و "قم" است به دنيا آمد به همين خاطر او را "كُلَينى" مى خوانند، او كتابى به نام "كافى" نوشته است و اين كتاب، بهترين كتاب در مكتب تشيّع است، او سخنان اهل بيت(عليهم السلام)را در اين كتاب آورده است و با اين كار باعث رونق و حفظ احاديث شده است.
    او سال هاى سال در "رى" زندگى كرده است، ولى اكنون كه سال 327 (هجرى قمرى) است تصميم گرفته است به بغداد مهاجرت كند، من هم مثل تو به اين فكر مى كنم كه چرا شيخ در سن هفتاد و دو سالگى، تصميم گرفته است به بغداد مهاجرت كند، اين سؤال مهمى است، چرا او مى خواهد ترك وطن كند؟ راز اين مهاجرت چيست؟
    در سال 255 هجرى، امام حسن عسكرى(عليه السلام) شهيد شد، آن وقت بود كه حضرت مهدى(عليه السلام) به امامت رسيد و دوران "غيبت صُغرى" آغاز شد، شيعيان نمى توانستند حضرت مهدى(عليه السلام) را ببينند ولى آن حضرت، چهار نفر را به عنوان نماينده ويژه خود معرّفى كرد كه شيعيان به آنها، "نائب خاص" مى گفتند، اكنون آخرين نائب پيرمردى به نام "على بن محمّد سَمُرى" است و در بغداد زندگى مى كند. او در سال 329 هجرى از دنيا مى رود و دوران "غيبت كبرى" شروع مى شود و امام زمان(عليه السلام) ديگر كسى را به عنوان "نماينده ويژه" خود معرّفى نمى كند.
    الآن سال 327 هجرى است، هنوز دو سال از زمان "غيبت صغرى" باقى است، نائب چهارم در بغداد است، شيخ كُلَينى بزرگ ترين عالم تشيّع است، مهاجرت او به بغداد (در اين سن كهولت) امرى عجيب است، من بر اين باورم كه مهاجرت او به خاطر پيامى از طرف امام زمان(عليه السلام)بوده است، درست است كه آن حضرت از ديده ها پنهان است ولى اوست كه جامعه شيعه را هدايت و رهبرى مى كند، اكنون شيخ كُلينى به بغداد مى رود تا برنامه اى مهم را پى ريزى كند، آرى، به زودى روزگار "غيبت كُبرى" آغاز خواهد شد، مكتب تشيع در مرحله اى بسيار حساس و مهم است...

    * * *


    شيخ كُلينى چند روزى در قم مى ماند و سپس به سوى بغداد حركت مى كند، در مسير قم تا بغداد، او از شهرهايى عبور خواهد كرد كه همه از اهل سنّت هستند (آنها سُنّى مى باشند).
    امروز بغداد، پايتخت جهان اسلام است، خلفاى عبّاسى بر تخت خلافت نشسته اند و بر سرزمين پهناورى، خلافت مى كنند (در آينده اين سرزمين به كشورهاى پاكستان، افغانستان، تاجيكستان، ازبكستان، ايران، عراق، تركيه، عربستان، يمن، لينى، مراكش و... تقسيم خواهد شد). امروز بغداد، پايتخت اين امپراطورى بزرگ است.
    اروپا در "قرون وُسطى" است و مردم از علم و دانش، فاصله گرفته اند، كليسا به شدت از رشد علم جلوگيرى مى كند، امّا بغداد مهدِ علم و دانش است، پايتخت علمى جهان همين بغداد است. هر حرفى كه در بغداد زده شود، جهان آن را مى شنود، بغداد قُلّه اى است كه همه آن را مى بينند، شيخ كُلَينى به سوى اين قلّه مى رود تا سخنش را همه بشنوند، او به رشد تشيّع فكر مى كند.
    فاصله قم تا بغداد تقريباً هشتصد كيلومتر است، ما تقريباً يك ماه در راه خواهيم بود، هر چند، اين سفر به طول خواهد كشيد ولى تو خوشحال هستى كه وقتى به بغداد برسيم قبر امام كاظم و امام جواد(عليهما السلام) را زيارت خواهى كرد و در فرصت مناسب به نجف و كربلا خواهى رفت، اين شوق زيارت است كه تو را در اين بيابان ها مى كشاند...

    * * *


    ما در نزديكى بغداد هستيم، فكر كنم يك ساعت ديگر به آنجا مى رسيم بغداد چهار دروازه اصلى دارد و هر دروازه با هزار سرباز محافظت مى شود، بيا تا از "دروازه دولت" وارد شهر شويم! هر كس كه از ايران به بغداد مى آيد از اين دروازه وارد مى شود، وقتى عبّاسيان بغداد را بنا كردند دروازه اى كه سمت ايران و خراسان بود را "دروازه دولت" نام نهادند زيرا حكومت عبّاسيّان، دولت و حكومت خود را مديون اهل خراسان بودند.
    چقدر خوب است فرصت را غنيمت بشمارم و مقدارى درباره تاريخ بغداد، سخن بگويم: روزگارى اين سرزمين پهناور، پايتخت حكومت ايرانيان بوده است، در نزديكى بغداد، شهر مدائن واقع شده است، "ايوان مدائن" در آنجاست، مدائن روزگارى پايتخت ايرانيان بود، اگر يك روز فرصت شد براى ديدن "ايوان مدائن" به آنجا خواهيم رفت، همان قصر بزرگى كه در شب تولد پيامبر اسلام، سقف آن، شكاف برداشت.
    كلمه "بغداد" در اصل "باغِ داد" بوده است، قبل از اسلام، در اين سرزمين، باغى زيبا وجود داشت كه گاهى انوشيروان (شاه ايران) به آنجا مى آمد و اجازه مى داد تا مردم نزد او بيايند و به مشكلات آنان رسيدگى مى كرد، پس آنجا را "باغِ داد" يعنى: "باغ عدالت" نام نهادند.
    در سال 126 هجرى، وقتى كه "منصور دوانيقى" به خلافت رسيد، تصميم گرفت پايتخت حكومت را از كوفه به جاى ديگرى منتقل كند، منصور، دومين خليفه عبّاسى بود. (حكومت عبّاسى بعد از حكومت اُموى روى كار آمد). منصور سرزمين بغداد را پسنديد زيرا آب و هواى آن، بسيار مناسب بود و با وجود اين كه خيلى از نقاط عراق در تابستان پر از پشه هايى مى شدند كه آسايش را از مردم مى گرفتند، ولى در سرزمين بغداد (با اين كه بين رود دجله و رود فرات بود) از آن پشه ها خبرى نبود.
    آب و هواى بغداد، خيلى بهتر از كوفه و بصره بود، با دستور منصور شهر ساخته شد و او زمين هايى را به صورت رايگان به مردم داد تا آنها تشويق شوند و به آنجا بيايند.
    اكنون نزديك به دويست سال از آن ماجرا مى گذرد و شهر بغداد، بزرگ ترين شهر جهان اسلام شده است، اينجا مركز تجارت و فرهنگ و علم و حكومت است. بغداد، قطب تجارت جهانى است.

    * * *


    همسفرم! مى خواهم تاريخ "كاظِمَين" را برايت بازگو كنم، اين منطقه چگونه شكل گرفت و چگونه مركز شيعيان شد؟ بغداد دو منطقه دارد: منطقه شرقى و منطقه غربى. آن ساختمان هايى كه منصور در آغاز ساخت در منطقه شرقى بود، وقتى بغداد ساخته شد، "كَرْخ" روستاى كوچكى در اطراف بغداد بود و رونقى نداشت، كلمه "كَرْخ" به معناى "نهرِ آب" است، كشاورزان، نهرِ آبى از فرات به آن روستا برده بودند و براى همين آنجا را "كَرْخ" مى گفتند. در آن روستاى كوچك، چند خانواده زندگى مى كردند.
    يك روز عدّه اى از كشور "روم" به بغداد آمدند و نزد منصور رفتند، او همه شهر را به آنان نشان داد و از آنان درباره شهر نظر خواست، روميان به منصور گفتند: "چرا بازار را نزديك قصر خود ساخته اى؟ اين كار براى امنيّت تو خطر دارد، زيرا ممكن است دشمنان به اسم تاجر وارد شهر شوند و به قصر تو حمله كنند"، منصور از آنان تشكّر كرد و فرمان داد تا بازار را به منطقه غربى بغداد (روستاى كَرْخ) منتقل كنند، بازاريان از اين موضوع ناراحت شدند، ولى شيعيانى كه در بغداد بودند از اين فرصت استفاده كردند و به كَرخ رفتند و بازار را شكل دادند، منصور هم از آنان حمايت كرد، شيعيان خانه هاى خود را هم به آنجا بردند، بعد از مدّتى، منصور دستور داد تا بازار قديمى را كه نزديك قصر او بود خراب كنند، اين كار باعث شد تا منطقه كرخ رشد بيشترى پيدا كند.
    همسفرم! شايد سؤال كنى كه اوّلين بار، در چه زمانى، مكتب تشيّع در اينجا جلوه گر شد؟ در جواب اين سؤال از "سلمان فارسى" ياد مى كنم، سلمان چند سال "فرماندار مدائن" بود، حضور سلمان در اين منطقه باعث شد تا عدّه اى با انديشه هاى او آشنا شده و به مذهب شيعه روى آوردند.
    منصور به بغداد شكوه و عظمت بخشيد، مدّتى بعد از منصور، هارون به حكومت رسيد، هارون دستور داد تا امام كاظم(عليه السلام) را از مدينه به بغداد بياورند و زندانى كنند و سرانجام، آن حضرت را به شهادت رساند، پيكر امام كاظم(عليه السلام)در نزديك كَرْخ دفن شد، همان مكانى كه به آن، "مقابر قريش" مى گفتند، اينجا بود كه علاقه شيعيان به اين منطقه بيشتر شد و آرام آرام جمعيّت شيعه در اين منطقه زيادتر شد، اين منطقه به "كاظِمَين" و "كاظميّه" مشهور شد.
    در اينجا از "هشام بن حكم" هم ياد مى كنم، او يكى از علماى بزرگ شيعه بود و روايات زيادى از امام صادق و امام كاظم(عليهما السلام) نقل كرده است، او منطقه كَرخ را به عنوان محل زندگى خود انتخاب كرد و همين مسأله بر رشد تشيّع در اين منطقه اثر زيادى داشت.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱: از كتاب راه شیدایی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن