کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۵

      ۵


    مُعزّالدولة در بغداد حكومت مى كند، روز به روز بر شكوه حكومت آل بويه افزوده مى شود، امروز آل بويه، قدرت اوّل در جهان اسلام هستند. در اينجا سخنى از "ابن خلدون" را ذكر مى كنم، (او يكى از بزرگ ترين تاريخ نويسان جهان اسلام است)، او مى گويد: "آل بويه صاحبِ دولت بزرگى شدند، به راستى كه حكومت آنان، مايه افتخار مسلمانان است".
    سال هاى سال از آغاز حكومت مُعزّالدولة مى گذرد، به ياد دارى كه او در سال 333 هجرى، بغداد را فتح كرد، اكنون هجده سال از آن زمان گذشته است، ما در سال 351 هجرى هستيم و من مى خواهم از فرمانى كه مُعزّالدولة در اين سال داده است برايت سخن بگويم. او فرمان مى دهد تا در مساجد شيعيان، "لعنِ دشمنان" نوشته شود تا همه آن را ببينند، امروز به هر مسجدى كه شيعيان در آن نماز مى خوانند قدم بگذارى آن نوشته را مى بينى.
    آيا مى خواهى آن نوشته را برايت بخوانم؟ در اين نوشته از كسانى كه در حقّ اهل بيت(عليهم السلام) ظلم كردند بيزارى جسته شده است، اين نوشته به گونه اى است كه شفاف و بى پرده، بيزارى از چند نفر از ستمگران را بازگو مى كند (لزومى ندارد كه من درباره آن نوشته، بيشتر توضيح بدهم، كسى كه با حوادثى كه بعد از رحلت پيامبر روى داد، آشنا باشد، مطلب را متوجّه مى شود).
    مدّتى اين نوشته در مساجد شيعه نصب است، دشمنان نمى توانند آن را تحمّل كنند و اعتراض شديدى مى كنند، به بعضى از مساجد حمله مى كنند و آن نوشته ها را از بين مى برند، اين بار مُعزّالدولة دستور مى دهد تا اين جمله در مساجد شيعه نوشته شود: "لَعَنَ اللهُ الظالِمينَ لِآلِ رسولِ الله": "خدا همه كسانى كه به خاندان پيامبر ظلم كردند را لعنت كند".
    تو از اين كار مُعزّالدولة تعجّب مى كنى، او سياست مدارى بزرگ است، او كه مى دانست نوشته اوّل با اعتراض سنّى ها روبرو مى شود، پس چرا او اين كار را كرد؟ چرا دستور داد كه نوشته اوّل، در مساجد شيعيان نصب شود؟
    در جواب بايد بگويم: مُعزّالدولة با اين كار مى خواهد پيامى به تاريخ بدهد و به همه ثابت كند كه شيعه است، او مى دانست كه تاريخ نويسان، چگونه حقيقت را پنهان مى كنند و سفيد را سياه نشان مى دهند، او اين گونه فرياد برآورد كه من شيعه هستم! از دشمنان حضرت زهرا(عليها السلام) بيزارم! به "تولّى" و "تبرّى" ايمان دارم! چقدر جالب است، با اين كه او اين كار را كرد، باز عدّه اى از تاريخ نويسان در شيعه بودن او، شكّ دارند، به راستى او ديگر بايد چه مى كرد كه شيعه بودنش را ثابت كند؟

    * * *


    از شهر بصره هم خبر مى رسد كه شيعيان در آنجا زياد شده اند و آنان اعتقادات خود را آشكار كرده اند، البته دشمنان اين موضوع را تحمّل نمى كنند، پس به شيعيان حمله مى كنند و گروهى از آنان را به شهادت مى رسانند.

    * * *


    امشب مى خواهم به خانه ابن قُولِوَيه بروم، همان بزرگ مردى كه نامش در تاريخ شيعه جاويد خواهد ماند، او كتاب هاى زيادى در زمينه احاديث اهل بيت(عليهم السلام) نوشته است، (او با زحمت فراوان نزديك به سى كتاب نوشته است).
    تو هم مى خواهى همراه من بيايى؟ اشكال ندارد، ولى بايد قول بدهى كه آرام سخن بگويى، زيرا ابن قُولِوَيه در اين وقت شب، مشغول نوشتن كتابى بسيار مهم است، كتابى كه آن را "كامل الزيارات" ناميده است.
    اكنون در حضور اين مرد بزرگ نشسته ايم، او قلم در دست دارد، ببين او چگونه شكوه مكتب تشيّع را با همين قلم مى آفريند، ما در سكوت هستيم، فقط صداى قلم او به گوش مى رسد، و فكرهاى بلندى در سر دارد و در كتاب خود احاديثى را بازگو مى كند كه هويّت شيعه را مى سازد.
    آينده به تو خواهد گفت كه چگونه اين كتاب، شيعيان را بيدار مى كند تا راه خود را بيابند و تشيّع را به شكوه و عظمت برسانند، با اين كتاب، حضور اجتماعى شيعيان براى غدير، عاشورا و زيارت كربلا، رونق بيشترى خواهد گرفت، او امشب چراغى را برمى فروزد كه هزاران سال به دل هاى شيعيان روشنى خواهد داد.
    هر كس كه اين كتاب را بخواند، نگاهش به حضور اجتماعى، اشك و زيارت كربلا تغيير مى كند و اهميّت اين موضوع ها را درك مى كند، ابن قُولِوَيه به خوبى فهميد كه براى حفظ هويّت شيعه بايد كارى كارستان كند، او با زحمت زيادى، اين كتاب را نوشت و پيام بزرگى را به شيعيان داد كه بايد روى اين سه موضوع (حضور اجتماعى، اشك، زيارت)، بيشتر سرمايه گذارى كنند.
    آرى، شيعيان اين پيام را به خوبى دريافت مى كنند و هويّت خويش را بر اساس آموزه هاى اين كتاب شكل مى دهند، اين بزرگ ترين كار فرهنگى است كه ابن قُولِوَيه آن را انجام مى دهد و خدمتى كه او به فرهنگ ناب تشيّع مى كند هرگز از يادها نمى رود.

    * * *


    همسفرم! كجايى؟ اگر تو همراهم نباشى كه سفر من، بى معنا مى شود، من خبرى شنيده ام، "شيخ صدوق" از "قُم" به بغداد آمده است! آيا او را مى شناسى؟ او در آينده اى نزديك از علماى بزرگ خواهد شد و همچون ستاره اى در آسمان دانش خواهد درخشيد. او اكنون به بغداد آمده است، او مدّتى در بغداد مى ماند و سپس به ايران باز مى گردد. (او سيصد كتاب مى نويسد).
    مناسب است اين نكته را هم بازگو كنم كه شهر قم زير نظر حكومت آل بويه اداره مى شود، علماىِ قم از اين فرصت بهره مى گيرند و باعث مى شوند تا رونق قم در زمينه علم و فرهنگ تشيّع، بيشتر شود، مردم به راحتى به زيارت حضرت معصومه(عليها السلام) مى آيند ولى شهر مشهد زير نظر حكومت سلجوقيان است (سلجوقيان سُنّى هستند و معلوم است كه با مكتب تشيّع بيگانه هستند).

    * * *


    آيا موافقى امروز پاى درس ابن قُولِوَيه برويم، حيف نيست كه ما در بغداد باشيم و در اين درس شركت نكنيم؟ وقتى به مجلس درس او مى رسيم مى بينيم كه جوانان زيادى، در آنجا حاضر شده اند و ابن قُولِوَيه براى آنان، حديث مى خواند و آنان را با معارف اهل بيت(عليهم السلام) آشنا مى كند.
    به آن جوان نگاه كن! او همان كسى است كه اميدِ آينده شيعه است، نامش "محمّد" است و بعداً به او لقب "شيخ مفيد" خواهند داد. او در "فن مناظره" بسيار ماهر است، او با علماى اهل سنّت گفتگو مى كند و در همه اين گفتگوها، آنان را شكست مى دهد و آنان را مبهوت مى كند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب راه شیدایی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن