کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفت

      فصل هفت


    به قرن پنجم هجرى مى آيم، در كشور اندلس هستم، مى خواهم به ديدار علامه اندُلسى هم بروم، همان كه به نام "ابن عبدالبُر" مشهور است.
    علامه اندلسى، دانشمند بزرگى است و لقب "شيخ الاسلام" را به او داده اند، او مكتب فكرى بزرگى را تأسيس نمود و همه به سخنانش اعتماد دارند. جالب است بدانيد كه او درباره زندگى ياران پيامبر كتاب ارزشمندى نوشته است.
    من مى خواهم با او ديدارى داشته باشم، او اكنون در حال درس دادن است، شاگردان زيادى در كلاس درس او نشسته اند.
    گوش كن! او براى شاگردان خود سخن مى گويد: "بدانيد كه بعد از پيامبر، مقام ابوبكر و عُمَر از همه مسلمانان بالاتر است. روز قيامت همه امّت اسلام براى حسابرسى حاضر مى شوند، آن روز، اعمال نيك ابوبكر و عُمَر از ديگران بيشتر خواهد بود".[21]
    من با شنيدن اين سخن تعجّب مى كنم، ابوبكر و عُمَر قبل از اسلام، ساليان سال، بت پرست بودند، امّا على(عليه السلام) حتّى براى لحظه اى هم بت نپرستيد، حال چگونه مى شود كه اعمال نيك عُمَر و ابوبكر از على(عليه السلام) بيشتر باشد؟ پيامبر در جنگ خندق فرمود: "اى مردم! بدانيد كه ضربتِ على(عليه السلام)، نزد خدا بالاتر از عبادت همه جنّ و انس است".[22]
    به هر حال، علامه اندُلسى عقايد خودش را دارد، او از دانشمندان اهل سنّت است. صلاح نيست كه من در اينجا با او در اين موضوع وارد بحث بشوم.
    صبر مى كنم تا سخنان علامه تمام شود، در فرصت مناسب جلو مى روم، سلام مى كنم و سؤال خود را مى پرسم:
    ــ جناب علامه! من شنيده ام كه گروهى از مسلمانان بعد از وفات پيامبر با ابوبكر بيعت نكردند.
    ــ آرى! آن ها مى خواستند اتّحاد مسلمانان را برهم بزنند.
    ــ آيا درست است كه عُمَر به خانه فاطمه(عليها السلام) آمد و او را تهديد كرد؟
    ــ آرى! من اين مطلب را در كتاب خود نوشته ام. شما كتاب "استيعاب" را بخوان.
    ? ? ?
    در كتاب علامه اندُلسى چنين مى خوانم:
    مردم با ابوبكر بيعت كردند، امّا على از بيعت كردن با ابوبكر خودارى كرد به خانه اش رفت. يك روز، عُمَر على را ديد و به او گفت: چرا از خانه بيرون نمى آيى و با ابوبكر بيعت نمى كنى؟
    على گفت: من قسم خورده ام تا زمانى كه قرآن را به صورت كامل جمع آورى نكرده ام، جز براى نماز، از خانه ام خارج نشوم...
    مدّتى گذشت، به عُمَر خبر رسيد كه يكى از ياران على به خانه على مى رود. اينجا بود كه عُمَر نزد فاطمه آمد و گفت: "اى دختر پيامبر! ما به تو و پدر تو احترام مى گذاريم. به من خبر رسيده است كه ياران على در خانه تو جمع مى شوند، به خدا قسم اگر آنان يك بار ديگر به اينجا بيايند، من چنين و چنان خواهم كرد".[23]
    من با خود مى گويم كه عُمَر تصميم داشت چه كارى انجام بدهد؟ چرا علامه اندلسى، سخن عُمَر را آشكارا بيان نمى كند، چرا فقط كلمه "چنين و چنان" را آورده است؟
    آيا علامه اندُلسى اين گونه مى خواهد مظلوميّت فاطمه(عليها السلام) را رقم بزند؟ چرا او مثل بسيارى از نويسندگان اهل سنّت، تلاش مى كند همه حقيقت را نگويد؟
    به هر حال، از سخن علامه اندُلسى مى توان فهميد كه عُمَر فاطمه(عليها السلام) را تهديد كرده است.[24]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷: از كتاب روشنى مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن