کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هجده

      فصل هجده


    آقاى سُنّى! تو مى گويى: اگر حق هم با على(عليه السلام) بود، چرا او از حقّ خود كوتاه آمد و سكوت كرد:
    اگر به فرضِ محال، چنين چيزى بوده است، على گذشت نموده و هيچ سخنى در اين مورد نگفته است. اكنون بعضى از آدمهاىِ فضول، از طرف چه كسى وكيل دفاع شده اند؟
    حرف تو اين است: على(عليه السلام) به خلافت ابوبكر و عُمَر رضايت داد و هيچ گاه به خلافت آن ها اعتراضى نكرد.
    آقاى سُنّى! اين چه حرفى است كه تو مى زنى؟ كجا على(عليه السلام) از حق خود گذشت نمود؟ گويا تو كتاب هاى خودتان را هم نخوانده اى؟ من تعجّب مى كنم تو خود را از اهل سنّت مى دانى، ولى هنوز يك بار كتاب "صحيح مسلم" را به صورت كامل نخوانده اى؟
    كتاب صحيح مسلم، يكى از بهترين كتاب هاى شماست، دانشمندان اهل سنّت به مطالبى كه در اين كتاب آمده است، اعتماد زيادى دارند.
    از تو مى خواهم جلد سوم اين كتاب را باز كن و صفحه 1378 را بخوان! در آنجا ماجراى گفتگوى عُمَر با على(عليه السلام) و عبّاس (عموى پيامبر) ذكر شده است.
    گوش كن! عُمَر به على و عبّاس(عليه السلام) مى گويد:
    شما ابوبكر را دروغ گو، گنهكار، فريب كار و خيانت كار دانستيد، اكنون نيز مرا دروغگو و گنهكار و فريب كار و خيانت كار مى دانيد.[70]
    در اينجا عُمَر، خودش اعتراف مى كند كه على(عليه السلام) هر دو خليفه بعد پيامبر را دروغگو و خائن و گنهكار مى داند، آيا باز هم مى توان گفت كه على(عليه السلام) از حقّ خود كوتاه آمد و گذشت نمود؟
    ? ? ?
    تو مى گويى على(عليه السلام) از حق خود گذشت، پس اين نامه چيست كه على(عليه السلام)براى ابوبكر نوشته است؟ از تو مى خواهم اين نامه را با دقّت بخوانى:
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
    به خدا قسم ، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم . من همان كسى هستم كه با لشكرهاى زيادى جنگ كرده و آن ها را شكست داده ام . آن روزى كه من مرد ميدان بودم شما در گوشه خانه در آسايش بوديد . شما مى دانيد كه من نزد پيامبر چقدر عزيز بودم .
    اگر من سخنى بگويم مى گوييد كه على حسادت مىورزد ، اگر سكوت كنم خيال مى كنيد من از مرگ مى ترسم . من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم ، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم ؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم .[71]
    من وقتى اين نامه را براى اوّلين بار خواندم، با خود فكر كردم كه چرا على(عليه السلام)اين سخنان را در حضور ابوبكر نگفت. چرا اين سخنان را در نامه اى نوشت و براى ابوبكر فرستاد؟ او مى توانست به راحتى با ابوبكر ديدار كند، امّا او مى خواست تا اين نامه، سند مهمّى براى اعتراض او باشد. آرى! تأثير يك متن نوشته شده، خيلى بيشتر از گفتار است!
    على(عليه السلام) براى ابوبكر نامه نوشت و فرياد اعتراض خود را براى هميشه تاريخ بيان كرد. على(عليه السلام) سكوت كرد، امّا سكوت او نشانه رضايت از خلافت ابوبكر و عُمَر نيست، راز سكوت او چيز ديگرى است، اين سخن زيباى او را بشنو:
    به خدا قسم، اگر از تفرقه ميان مسلمانان و بازگشت دوباره كفر و نابودى اسلام نمى ترسيدم، با دشمنان خويش به گونه اى ديگر برخورد مى كردم![72]
    على(عليه السلام) صبر مى كند تا اسلام عزيز باقى بماند، دين خدا حفظ شود و نام ياد پيامبر از يادها نرود!
    اكنون معلوم شد مولاى ما در دفاع از حق خود تلاش كرده است و هيچ گاه از حق خود چشم پوشى نكرده است، ما هم به او اقتدا مى كنيم و حقايق را بيان مى كنيم.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۸: از كتاب روشنى مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن