کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نوزده

      فصل نوزده


    آقاى سُنّى! دوستان تو سخن ديگرى هم گفته اند، آنان غيرت عربى را مانع هجوم به خانه فاطمه(عليها السلام) معرّفى كرده اند. اين سخن آنان است:
    در فرهنگ عرب، بيش از هر قومى نسبت به زنان غيرت نشان داده مى شود. عرب ها بر رعايت حال زنان، حساسيّت ويژه اى دارند، با توجّه به اين موضوع، چگونه مى توان باور كرد كه عُمَر، فاطمه را كتك زده باشد؟ چگونه مى شود كه مردم باغيرت عرب، هيچ كارى نكرده باشند؟
    هر كس اين سخن را بخواند، خيال مى كند كه يك مرد عرب (چه مسلمان باشد چه كافر)، هرگز زنان را كتك نمى زند. اى كاش اين گونه بود و اين مطلب درست بود، امّا وقتى تاريخ را مى خوانيم، نكات عجيبى را مى بينيم، من بعضى از آن ها را اينجا مى نويسم:

    * نكته اول
    استاد ذَهَبى كه از علماى اهل سنّت است در كتاب تاريخ خود مى نويسد: "عُمَر مسلمان نشده بود، او وقتى از اسلام آوردن خواهر و شوهرخواهرش باخبر شد، به خانه آن ها آمد و ابتدا شوهرخواهرش را به باد كتك گرفت. خواهرعُمَر براى دفاع از شوهرش جلو آمد، عُمَر چنان مشت محكمى به صورت خواهرش زد كه خون از صورت او جارى شد".[73]
    اى كسى كه مى گويى عُمَر، غيرت عربى داشت و هرگز زنان را نمى زد، ببين او چگونه خواهر خودش را مى زند! آيا اين معناى غيرت عربى است؟

    * نكته دوم
    احمدبن حنبل كه رئيس مذهب حنبلى است، مى نويسد: "عُمَر مسلمان نشده بود. او يك روز به كنيزى برخورد كرد كه به پيامبر ايمان آورده بود، عُمَر او را به باد كتك گرفت".[74]
    به راستى اين غيرت عربى كجا بود تا مانع شود عُمَر به يك زن مسلمان اين گونه كتك بزند؟

    * نكته سوم
    احمدبن حنبل در جاى ديگر چنين مى نويسد: "پيامبر دخترى به نام زينب داشت. زينب از دنيا رفت. وقتى زنان از وفات زينب باخبر شدند، گريه كردند. عُمَر با تازيانه اى كه در دست داشت، شروع به زدن زنان كرد. پيامبر به عُمَر اعتراض كرد و به او گفت: اى عُمَر! آرام باش! تو به اين زن ها چه كار دارى؟ بگذار گريه كنند".[75]
    اين همان غيرت عربى است كه تو از آن دم مى زنى؟ عُمَر در حضور پيامبر، با تازيانه زنان را مى زند!
    خيلى عجيب است! وقتى پيامبر هنوز زنده است، او چنين جسورانه زنان را مى زند، واى به وقتى كه ديگر پيامبر از دنيا برود، آن وقت او چه غيرتى از خود نشان خواهد داد!؟
    من بنازم اين غيرت عربى را! واقعاً كه بايد به اين غيرت، مدال افتخار داد. اين مطلب در كتب شيعه نيامده است كه تو بگويى دروغ شيعيان است! اين در كتاب احمدبن حنبل آمده است.

    * نكته چهارم
    استاد طَبرى در كتاب تاريخ خود چنين مى نويسد: "وقتى ابوبكر از دنيا رفت، عدّه اى از زنان مشغول گريه شدند، عُمَر از ماجرا باخبر شد و زنان را از گريه كردن منع كرد، امّا زنان گوش نكردند، عُمَر يك نفر را فرستاد تا خواهرِابوبكر را از آن خانه بيرون بياورد. وقتى عُمَر با خواهرِابوبكر روبرو شد، تازيانه خود را در دست گرفت و چند ضربه بر پيكر او زد. وقتى زن ها اين ماجرا را شنيدند همه متفرّق شدند".[76]
    اكنون مى گويم كجاست آن غيرت عربى تا مانع شود عُمَر خواهرِابوبكر را با تازيانه بزند؟

    * نكته پنجم
    علامه صنعانى در كتاب خود مى نويسد: "وقتى خالدبنوليد از دنيا رفت، زنان در خانه اى جمع شدند و مشغول گريه شدند. وقتى اين خبر به عُمَر رسيد، تازيانه به دست گرفت و به سوى آن خانه آمد. او دستور داد تا زنان از آن خانه بيرون بيايند. وقتى زنان از خانه بيرون مى آمدند، عُمَر با تازيانه به آنان مى زد، در اين هنگام روسرى يكى از زنان از سرش افتاد. به عُمَر گفتند: اين زن را رها كن، ديگر او را مزن! عُمَر گفت: شما را با او چه كار؟ اين زن هيچ حرمتى ندارد".[77]
    اى كسى كه مى گويى عُمَر، غيرت عربى داشت و هرگز زنان را نمى زد، اين مطالبى را كه نقل كردم از كتب اهل سنّت است، اين ها نمونه هايى است كه عُمَر زنان را زده است. من بار ديگر سؤال مى كنم: كجاست آن غيرت عربى كه تو از آن دم زدى؟
    وقتى عُمَر حاضر است براى گريه كردن يك زن، او را اين گونه بزند، ديگر براى نجات حكومت چه خواهد كرد؟
    ? ? ?
    تو مى گويى اگر عرب ها ببينند كه يك مرد، زنى را كتك بزند، هرگز سكوت نمى كنند و اعتراض مى كنند. نمى شود باور كرد كه عُمَر فاطمه(عليها السلام) را بزند و مردان عرب فقط نگاه كنند!
    اين سخن توست، امّا چرا ماجراى سميّه، مادر عمّار را فراموش كرده اى؟ در كتاب هاى شما آمده است: ابوجهل، سميّه را شكنجه مى داد او را در آفتاب سوزان حجاز زير آفتاب گرم قرار مى داد، سرانجام هم آن قدر نيزه به او زد تا اين كه سميّه شهيد شد.
    بگو بدانم، آن غيرت عربى كه تو از آن دم مى زنى، كجا بود؟ مگر آنان كه شاهد اين ماجرا بودند، عرب نبودند و غيرت عربى نداشتند، چرا هيچ اعتراضى نكردند؟ چرا فقط نگاه كردند، چرا؟ آن غيرت عربى كه تو مى گويى كجا رفته بود؟
    به چه فكر مى كنى، از تو مى خواهم با من به كربلا بيايى، در كربلا هم مردان عرب، خيلى غيرتمند بودند!! واقعاً كه غيرت عربى چه كرد!
    آن مردان عرب با حسين(عليه السلام) جنگ داشتند، خون او را به زمين ريختند، ديگر چه كار با زن و بچه او داشتند؟
    بگذار اين قلم از عقده هاى خويش سخن بگويد، بگذار غيرت عربى را كه تو از آن دم مى زنى براى همه شرح دهد...
    ? ? ?
    عصر عاشورا بود، صداى شيون، همه جا را فرا گرفته بود، شمر با لشكر خود نزديك خيمه ها رسيد بود. حسين(عليه السلام) بر خاك و خون افتاده بود، عدّه اى از سربازان، آتش به دست داشتند و به سوى خيمه ها مى آمدند،، آن ها مى خواستند خيمه ها را آتش بزنند.
    آتش شعله كشيد و زنان همه از خيمه ها بيرون دويدند، مردان عرب به دنبال زن ها و دختران بودند، چادر از سر آن ها مى كشيدند و مقنعه آن ها را مى ربودند.[78]
    هيچ كس نبود از ناموس خدا دفاع كند، همه جا آتش، همه جا بى رحمى و نامردى! زنان غارت زده با پاى برهنه، گريه كنان به سوى قتلگاه حسين(عليه السلام)دويدند.
    مرد عربى به سوى دختر حسين(عليه السلام) آمد تا طلا و جواهر او را غارت كند، آن مرد عرب گريه مى كرد، دختر حسين(عليه السلام) رو به او كرد و گفت:
    ــ گريه هاى تو براى چيست؟
    ــ من دارم طلاى دختر پيامبر را غارت مى كنم، آيا نبايد گريه كنم؟[79]
    مرد عرب ديگرى با تندى و بى رحمى گوشواره از گوش دخترى كشيد و خون از گوش او جارى شد...[80]
    اين همان غيرت عربى است كه حاضر است براى يك گوشواره، اين گونه گوش ناموس خدا را پاره كند!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹: از كتاب روشنى مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن