کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست

      فصل بيست


    نمى دانم نام "زيارت ناحيه" را شنيده اى؟
    اين زيارت را حضرت مهدى(عليه السلام) بيان كرده اند و در آن از همه شهداى كربلا نام برده اند و به آنان سلام كرده اند و از حوادث جانسوز روز عاشورا هم سخن گفته اند.
    يك روز من اين زيارت را مطالعه كردم، مى خواستم ببينم در آن، درباره عبّاس چه مطلبى ذكر شده است.
    اين جملاتى است كه در "زيارت ناحيه" درباره عبّاس آمده است: "سلام بر عبّاس پسر اميرالمؤمنين! همان كه جانش را در راه برادرش فدا نمود و از ديروزش براى فردايش بهره گرفت و خود را سپر بلاى برادر نمود...".[77]
    اكنون به اين جمله فكر مى كنم: "عبّاس از ديروزش براى فردايش بهره گرفت". اين جمله، چه معناى بزرگى در خود نهفته دارد: "عبّاس از دنيايش براى آخرتش، بهره گرفت".
    در اينجا، "آخرت گرايى" ويژگى مهم عبّاس معرفى شده است. عبّاس از دنيا عبور كرده بود و دنيا را به خوبى شناخته بود و دلش را از محبّت به آن، خالى كرده بود، كسى كه عاشق دنيا شد و به لذّت هاى زودگذر آن، دلبسته گرديد، دلش سياه مى شود و راه سعادت را گم مى كند.
    خوشا به حال كسى كه بداند زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت و نعمت هاى آن، بى ارزش است. ثروت و مال دنيا به زودى نابود مى شود و امّا نعمت آخرت هميشگى است، كسى كه وارد بهشت شود، براى هميشه از نعمت هاى زيباى آنجا بهره مند مى شود و اين سعادت بزرگى است.
    آرى، زندگى اين دنيا، فقط بازيچه اى فريبنده است. زندگى واقعى در سراى آخرت است، اگر انسان ها مى دانستند كه دنيا، خانه نابودى است، هرگز به آن دل نمى بستند.
    قرآن از اين حقيقت پرده برداشته است: "زندگى دنيا، فقط بازيچه اى فريبنده است".[78]
    عبّاس اين حقيقت را به خوبى درك كرده بود. قرآن بر سر انسان ها فرياد مى زند كه اگر زن، فرزند و مال دنيا، بُت آنان بشوند، آنان ضرر مى كنند، زيرا آنان به يك زندگىِ پست، دل خوش كرده اند ! يك زندگى كه در آن فقط عشق به دنيا باشد، زندگى پست و حقيرى است.
    به راستى من چه زمانى بيدار خواهم شد؟
    وقتى كه مرگ به سراغم آيد، آن روز من بايد همه ثروت و دارايى خود را بگذارم و از اين دنيا بروم، آن وقت مى فهمم كه حقيقت دنيا، چيزى جز يك بازى نبوده است و فقط زندگى آخرت است كه زندگى واقعى است، زندگى آخرت، هرگز تمام شدنى نيست ! ابدى است.
    دنيا چيزى جز بازيچه اى فريبنده نيست، مردمى جمع مى شوند و به پندارهايى دل مى بندند، آنان همه سرمايه هاى وجودى خويش را صرف آن پندارها مى كنند و پس از مدّتى، همه مى ميرند و زير خاك پنهان مى شوند و همه چيز به دست فراموشى سپرده مى شود !
    عبّاس به خوبى دنيا را شناخت، از اين دنيا براى خود توشه ايمان و عمل صالح برگرفت، توشه اى كه هرگز نابود نمى شود.
    من هم بايد به اين درك و آگاهى برسم، بايد از دنيا توشه برگيرم، ايمان و عمل نيكو، گنجى است پربها كه زندگى جاويد در بهشت را براى انسان به ارمغان مى آورد.

    * * *


    عبّاس، آخرت گرا بود نه دنياگرا!
    هر كس كه اين ويژگى را در خود تقويت كند مى تواند ادّعا كند كه پيرو عبّاس است.
    عبّاس بر سر من فرياد مى زند: تو به اين دنيا آمده اى تا به سوى كمال بروى، ارزش تو از همه دنيا بالاتر است، چرا شيفته دنيا شده اى؟ چرا دل خود را اسير اين دنياىِ خاكى كرده اى؟ تو مسافرى هستى كه بايد بروى، دنيا منزل تو نيست، تو بايد چند روزى در اينجا بمانى، توشه اى برگيرى و بروى!

    * * *


    لحظه اى فكر مى كنم، مى بينم همه انسان ها در اين دنيا در جستجوى آرامش هستند، آنان خيال مى كنند با ثروت بيشتر به آرامش مى رسند، آنان هر روز بر ثروت خود مى افزايند، امّا زهى خيال باطل!
    دنيا به هيچ كس آرامش نداده است. دنيا دل ها را مى فريبد و به هيچ كس وفا نمى كند، وقتى به آن مى رسم، از من جدا مى شود، مرا رها مى كند و با دلى پر از حسرت، تنها مى مانم.
    انسانى كه شيفته دنياست، آرامش ندارد، هرگز سيراب نمى شود، چه كسى با آب دريا، تشنگى اش برطرف شده است؟
    من سوار بر كشتى زندگى ام، از درياى دنيا عبور مى كنم، تشنه مى شوم، بايد به دنبال آب شيرين بگردم، آب شور دريا، مرا تشنه تر مى كند.
    اگر من به دنبال آرامش هستم، بايد راه كسب آن را بفهمم، خدا دل مرا بزرگ تر از همه جهان آفريده است، دنيا و هر آنچه در اين دنياست، نمى تواند به من آرامش بدهد.
    اگر من اهل معرفت شوم، خودم و دنيا را بشناسم، بفهمم مسافرى هستم كه بايد به وطن خود بازگردم، ديگر اسير دنيا نمى شوم. مانند عبّاس، آخرت گرا مى شوم.
    اى عبّاس! تو ياريم كن تا من به دنيا دل نبندم، كمكم كن تا بفهمم كه من براىِ ماندن نيستم، اگر بمانم، نابود مى شوم، من بايد مانند آب جارى باشم، بايد بروم، به فكر سفر باشم، مانند تو از اين دنيا، توشه برگيرم...


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۰: از كتاب تشنهتر از آب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن