سعى كن در زندگى، آرمانى بزرگ داشته باشى و در اين صورت است كه زندگى براى تو معناى زيبايى پيدا مى كند.
كسى كه در زندگى، آرمان ندارد، فقط زنده است، ولى زندگى نمى كند; امّا آن كس كه داراى آرمانى بزرگ است، از لحظه لحظه هاى زندگى خود، بهره مى برد و زندگى براى او زيبا مى شود.
امّا فقط داشتن آرمان، كافى نيست، تو بايد شجاع باشى و براى رسيدن به هدف و آرمانت، تلاش كنى.
به راستى چگونه مى توان شجاعت را به دست آورد، چگونه مى توان از هيچ كس و هيچ چيز نترسيد و به سوى هدف به پيش رفت؟
آيا مى خواهيد راه كسب شجاعت را به شما ياد بدهم؟
وقتى كه تو كارى را فقط به خاطر خدا انجام دهى، خداوند شجاعت را در قلب تو قرار مى دهد، به گونه اى كه از هيچ چيز و هيچ كس نمى ترسى، بلكه همه از تو مى ترسند.
[19] آرى، وقتى نيّت تو خدايى شد و براى رضاى خدا دست به آفرينش آينده اى زيبا و روشن زدى، خدا به كمك تو مى آيد و براى همين شجاع مى شوى و ديگر از هيچ چيز نمى ترسى.
تو اين كار را براى خدا انجام مى دهى، آرمان تو رنگ و بوى خدايى دارد، تو براى خدا تلاش مى كنى، پس خدا به يارى تو مى آيد، او به قلب تو نگاه مى كند، مى داند كه تو اهل خودنمايى نيستى، براى همين به قلب تو شجاعت را هديه مى كند و تو با سرعت هر چه تمام تر به سوى هدف خود مى روى.
تو مى روى تا هدف را در آغوش بگيرى، همه تعجّب مى كنند كه تو اين نيرو و شجاعت را از كجا به دست آورده اى؟!
آنها نمى دانند كه تمام نيروى تو از اخلاصى است كه در قلب تو منزل كرده است.