کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۱۲

      ۱۲


    ما انسان ها بسيار فراموشكار هستيم و اگر همواره در ناز و نعمت باشيم چه بسا خدا را فراموش مى كنيم.
    براى همين گاهى خدا براى آنكه جلوى غفلت ما را بگيرد ما را به بلايى مبتلا مى كند تا از خواب بيدار شويم و دوران غفلت ما طولانى نشود.
    به هر حال همه كارهاى خداوند از روى حكمت مى باشد و به خير و صلاح بنده او است.
    آن سخن تو را به ياد مى آورم كه چنين فرمودى: "ايمان شما كامل نمى شود تا زمانى كه بلا را نعمت بدانيد".
    آرى، بلايى كه بر ما وارد مى شود باعث مى شود تا گناهانمان بخشيده شوند و قلب ما آمادگى پيدا كند تا به خداى مهربان نزديك شويم. انسانى كه به بلا گرفتار شده است با سرعت زيادى مى تواند پله هاى كمال معنوى را طى نمايد و از مقرّبان درگاه خدا شود.
    اين سخن ديگر توست: "هر چقدر به ايمان مؤمن افزوده شود، بر بلا و سختى هاى او هم افزوده مى شود".

    * * *


    وقتى دنيا، معشوق من باشد، طبيعى است كه دنيا را يك عشرتكده مى دانم، خيال مى كنم كار من در اينجا خوردن و خوابيدن است; ولى اگر دنيا براى من تنگ شد، نگاهم به بلا فرق خواهد كرد.
    اگر باور كنم دنيا يك راه است و آمده ام كه بروم، پس بايد دنيا به گونه اى باشد كه مرا اسير خود نكند; زيرا راهى كه مرا به سوى خود بكشد و مرا اسير خود كند، باتلاق است.
    خدا دنيا را "خانه بلا" قرار داد تا من اسير دنيا نشوم و به آن وابسته نگردم; به همين دليل، هر كه در اين بزم مقرّب تر است، جام بلا بيشترش مى دهند.
    من در اين دنيا مسافرى هستم، آمده ام تا بروم. خودشناسى، سرمايه من است; ولى دنيا فريبنده است و هر لحظه دلم را به چيزى مشغول مى كند. براستى من چگونه مى توانم به سلامت از اين دنيا بگذرم؟ چگونه مى توانم به خوبى اين سفر را به پايان ببرم؟
    آفت ها در كمين من است، عشق دنيا، حسد، غرور، بخل و...، چگونه مى توانم از همه اين آفت ها، در امان بمانم؟ چگونه مى توانم دل خود را بيمه كنم تا اسيرِ خاك و خاكى ها نشود و آسمانى باقى بماند؟ فقط بلا مى تواند مرا از غفلت بيدار كند و دل مرا از اين دنيا جدا كند، وقتى بلاهاى سخت فرامى رسد، با همه وجود به خدا رو مى كنم، از او يارى مى خواهم و به او توسّل مى كنم.
    آرى، "بلا" درمان دردهاى من است، بلا آمده است تا دل مرا از آنچه نابود مى شود جدا كند. بلا، دواىِ درد غرور و غفلت است. اكنون مى فهمم چرا خدا زندگى اين دنيا را با بلا همراه ساخته است. اگر من مسافر نبودم، اگر زندگى من فقط اين دنيا بود و آخرتى نبود، بايد اعتراض مى كردم كه چرا در دنيا اين قدر بلا و سختى مى بينم.
    من مسافر هستم و بايد به وطن اصلى خويش بازگردم. من از ملكوت هستم و بايد به آنجا باز گردم، اكنون مى فهمم چرا خدا دنيا را براى دوستانش، سرزمين بلاها قرار داده است.


کتاب با موضوع امام هفتم


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲: از كتاب گوهرهفتم نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن