۳۳
عدّه اى دوست دارند درباره چگونگى ذات خدا فكر كنند و سخن بگويند، آنان خدا را به چيزهايى مثل "دريا"، "خورشيد" مثال مى زنند، ولى همه سخنان آنان باطل است، تو به ما چنين هشدار داده اى: "هر كس درباره ذات خدا سخن بگويد به هلاكت مى افتد".
آرى، فكر كردن درباره چگونگى خدا، چيزى جز تحيّر نصيب ما نمى كند، هيچ كس نمى تواند ذات خدا را درك كند، خدا را نمى توان با چشم ها ديد. او هيچ كدام از صفات مخلوقات را ندارد، او غيب است، براى همين هر كس كه بخواهد ذات او را بشناسد، چيزى جز تحيّر نصيب او نمى شود.
تو از ما مى خواهى تا از فكر كردن درباره ذات خدا پرهيز كنيم، زيرا هيچ گاه عقل بشر به آنجا راه ندارد، ما مى توانيم در مورد آيات و نشانه هاى خدا هر چقدر مى خواهيم سخن بگوييم.
به راستى كه در جهان هستى شگفتى هاى زيادى وجود دارد، ماه، زمين، خورشيد و ستارگان. لحظه اى فكر مى كنم، كره زمين با همه آن عظمت هايى كه دارد، در مقابل خورشيد ذرّه اى بيش نيست. مى توان يك ميليون و سيصد هزار زمين را در خورشيد جاى داد. كهكشان راه شيرى (كه سيّاره زمين و منظومه شمسى در آن مى باشد) 200 ميليارد برابر بزرگ تر از حجم خورشيد است.
قطر كهكشان راه شيرى 100 هزار سال نورى است، امّا خدا كهكشان ديگرى را هم خلق كرده است كه قطر آن 6 ميليون سال نورى است، دانشمندان به آن كهكشان "آى. سى 1011" مى گويند. قطر اين كهكشان 60 برابر كهكشان راه شيرى است و در آن صد هزار ميليارد ستاره وجود دارد. اين كهكشان بيش از يك ميليارد سال نورى از زمين فاصله دارد، نور مى تواند در يك ثانيه هفت بار زمين را (از روى خط استوا) دور بزند، اين نور با اين سرعت، يك ميليارد سال طول مى كشد تا از آن كهكشان به زمين برسد...
اين تنها گوشه اى از جهان هستى است، خدا همه اين ها را آفريده است، من هر چقدر مى توانم بايد درباره آنچه خدا آفريده است فكر كنم و از اين راه به قدرت بى انتهاى خدا پى ببرم.