۳۴
انسان همواره در جستجوى آرامش است و در اين راه تلاش مى كند، ولى كسى كه گرفتار حرص و زياده خواهى شده است رنگ آرامش را نمى بيند و همواره در رنج و عذاب روحى به سر مى برد.
حرص باعث مى شود انسان از آنچه دارد لذّت نبرد و هميشه بيشتر و بيشتر بخواهد و از وظيفه اصلى خود هم غافل شود و آن قدر سرگرم جمع ثروت گردد كه از هدف اصلى خلقت خويش به دور شود و از سعادت و رستگارى محروم بماند. چنين كسى هرگز به مقام رضا، دسترسى پيدا نمى كند و به داشته هايش راضى نيست و در استرس و نگرانى به سر مى برد.
اكنون تو برايم از علّت حرص و آزمندى سخن مى گويى و اين بيمارى روحى را ريشه يابى مى كنى تا من بتوانم از آن دورى كنم و گرفتار آن نشوم. اين سخن توست: "كسى كه باور كند عمرش طولانى است به حرص گرفتار مى شود".
كسى كه حرص مىورزد اگر قدرى فكر كند كه چه بسا همين فردا، مرگ او فرا برسد، به سادگى اين بيمارى او درمان مى شود، كسى كه فردا را جزء عمر خود بشمارد، مرگ را به خوبى نشناخته است.
چقدر بازيكنانى كه در وسط بازى فوتبال، جان داده اند و مرگ به آنان فرصت نداد، بازى به اتمام برسد، كشتى گيرانى كه وسط مسابقه كشتى جان داده اند، سخنرانانى كه وسط سخنرانى مرده اند... همه اين ها مرا به فكر وا مى دارد، آرى، اگر مرگ را در چند قدمى خود ببينم هرگز گرفتار حرص نخواهم شد.