فصل هفت
من از گناهان تو باخبرم و در اين دنيا گناهان تو را آشكار نمى كنم، ولى وقتى كه روز قيامت فرا برسد، اگر به اعضاى تو امر كنم، آنها به سخن در مى آيند، آن وقت است كه دست تو شهادت مى دهد كه چه نافرمانى ها كرده است، گوش تو خبر مى دهد كه چه گناهانى كرده است، چشم تو گواهى مى دهد كه چه خطاهايى كرده است.
من به تو روزى دادم، از نعمت هاى بيشمارم تو را بهره مند ساختم، ولى تو حرمت مرا نگه نداشتى و نافرمانى مرا نمودى، در اين دنيا من بر گناهانت پرده كشيدم و تو را رسوا نكردم، عيب هاى تو را پوشاندم و خوبى ها تو را آشكار كردم.
اگر روزى پرده ها فرو افتد، اگر چشم ها بينا شود، اگر پرونده اعمال تو آشكار شود، اگر همه بدانند كه تو كيستى و چه كردى و چه توشه اى دارى، چه خواهى كرد؟ به كجا خواهى گريخت؟ به كه پناه خواهى برد؟
من در اين دنيا عيب هاى تو را پوشاندم و آبروى تو را نريختم، از من بخواه تا در قيامت هم تو را رسوا نكنم، به من پناه بياور و بدان كه من بزرگوارتر از آن هستم كه آبروى كسى را كه به من پناهنده مى شود، ببرم!
من آن خدايى هستم كه تو را آفريدم و به تو نعمت فراوان دادم، حاجت خود را از من بخواه و به درگاه من رو كن، ديگران سرشار از نيازند، آنان چگونه مى توانند نياز تو را برطرف سازند؟ دست نيازت را به سوى من دراز كن.
من مهمان نوازتر از آن هستم كه در خانه ام را بزنند و من در خانه ام را به مهر نگشايم. من مهربان تر از آن هستم كه چشم نياز به من بدوزند و من آنان را اجابت نكنم.