کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پانزده

      فصل پانزده


    سراى محبّتى كه بنا كرده ام، گوهرى مى خواهد، دلى كه براى تو آفريده ام فقط با محبّت من آرام مى يابد، از من بخواه تا دل تو را مشتاق مقام قرب خود كنم و شور اشتياق به خودم را در دلت بيندازم.
    آيا مى دانى چه وقت دلت به پرده تاريكى مى رود؟ وقتى كه نام من، دل تو را به تلاطم نمى اندازد، وقتى كه صداى اذان را مى شنوى كه من تو را دعوت مى كنم تا با من راز و نياز كنى و تو غفلت زده اى و دعوت مرا اجابت نمى كنى. اگر دل تو در تارهايى كه شيطان تنيده است، اسير شود از شوق من ديگر به تپش در نمى آيد.
    از من بخواه تا با دل تو چنان كنم كه چون نام مرا بشنوى، دلت به تپش آيد و چون هنگامه راز گفتن با من فرا رسد از خود بى خود شوى، چون سحرگاهان فرا برسد، از خواب برخيزى و با من راز و نياز كنى، آن وقت است كه تو با اين دلى كه از عشق من لبريز است، لحظه به لحظه به من نزديك تر مى شوى.
    از من بخواه تا به دل تو وسعت دهم آن چنان كه ديگر جام دل تو با عشق دنيا، پر نشود، اگر دل تو را به وسعت درياى مهر خود كنم، عشق به دنيا برايت كوچك جلوه مى كند و هرگز فريفته اين دنياى كوچك و بى مقدار نمى شوى.
    نام من، ساحل آرامش است و ياد من گرمابخش وجود. اگر دل مضطرب تو در كمند شيطان اسير شود و به كمين او گرفتار آيد از اصل خود دور مى ماند و به وصال نمى رسد، دل تو كه در اين هياهوى زمانه گرفتار شده است با ياد و محبّت من آرام مى يابد، پس مرا همواره ياد كن، نعمت هاى فراوانى كه به تو دادم به ياد آور تا محبّت من در دلت زيادتر شود، آن وقت است كه تو به سرچشمه آرامش مى رسى.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۵: از كتاب باور من نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن