کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۲۴

     ۲۴


    شب ها در شهر كاشان منبر مى روى و حقايق دين را براى آنان بازگو مى كنى و در پايان هم روضه مى خوانى. جمعيّت زيادى پاى منبر تو مى نشينند، بعد از آن مراسم سينه زنى شروع مى شود.
    امشب خسته اى، از صبح تا اين وقت شب، چند سخنرانى داشته اى، تصميم مى گيرى زودتر به خانه برگردى، از حسينيّه بيرون مى آيى، دير وقت است، از خيابان عبور مى كنى كه شخصى به تو سلام مى كند و مى گويد: "امشب خانه ما روضه برپاست، خواهش مى كنم تشريف بياوريد و در مجلس ما روضه بخوانيد". به او مى گويى كه خسته اى، ولى او اصرار مى كند، سرانجام قبول مى كنى و همراه او به خانه اش مى روى.
    وارد خانه مى شوى، در و ديوار را سياه پوش كرده اند، يك صندلى گذاشته اند و پرچمى را كنار آن نصب كرده اند كه روى آن نوشته شده است: "يا حسين"، ولى هيچ كس آنجا نيست.
    خيال مى كنى كه قرار است همسايگان به مجلس بيايند، كنار صندلى مى نشينى و منتظر مى مانى، صاحب خانه چاى مى آورد، وقتى چاى را مى نوشى مى گويد: "بفرماييد روضه را شروع كنيد". به او مى گويى: "براى چه كسى روضه بخوانم؟ هنوز كسى نيامده است؟". او جواب مى دهد: "امشب براى حضرت فاطمه(عليها السلام) روضه بخوان!". او اين سخن را از روى باورى اصيل مى گويد.
    معمولاً وقتى منبر مى روى، صدها نفر پاى سخن تو مى نشينند، اگر شخص ديگرى جاى تو بود، چه بسا ناراحت مى شد و به صاحب خانه مى گفت: "با اين همه خستگى مرا به اينجا آورده اى تا براى در و ديوار سخنرانى كنم؟".
    اينجا جاى امتحان است، معلوم مى شود كه تو در كار خود اخلاص دارى يا نه، تو به ياد سخن استادت مى افتى كه به تو چنين گفته بود: "آن قدر اخلاص داشته باش كه روضه خواندن در جمعيت فراوان با مجلسى دو نفره، براى تو يكسان باشد"، پس با كمال احترام از جا برمى خيزى و روى صندلى مى نشينى و "بسم الله" را مى گويى، چند آيه و حديث مى خوانى و سپس شروع به خواندن روضه مى كنى، ابتدا سلامى به امام حسين(عليه السلام)مى دهى و چنين مى گويى: "السّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله". تا اين سخن را مى گويى ناگهان صداى گريه جمعى از زنان را مى شنوى، هيچ كس غير از تو و صاحب خانه در آنجا نيست، پس صداى گريه زنان از كجاست؟
    روضه تمام مى شود، با صاحب خانه خداحافظى مى كنى به سوى خانه خود حركت مى كنى ولى از خودت بارها سؤال مى كنى: آن صداى گريه چه كسانى بود؟
    شب در خواب به تو چنين مى گويند: "ديشب حضرت فاطمه(عليها السلام) همراه با جمعى از زنان بهشتى به آن مجلس آمد، او روضه تو را شنيد و اشك ريخت و سپس به تو مزدى ارزشمند داد، او از خدا خواست تا در نَفَس تو، اثر عجيبى قرار بدهد، از اين پس، هر كجا روضه بخوانى، مردم منقلب خواهند شد".
    از خواب بيدار مى شوى و از اين كه اين لطف شامل حال تو شده است، سجده شكر به جا مى آورى، از آن شب به بعد، هر وقت كه روضه مى خوانى، حال و هواى مجلس عوض مى شود و مردم بى اختيار گريه مى كنند.
    كم كم اين نكته در شهر پخش مى شود، مردم مى دانند كه عدّه اى تلاش مى كنند سبك هاى جديد بياورند تا اشكى بگيرند، ولى موفّق نمى شوند، مردم با اشتياق به پاى منبر تو مى آيند، زيرا حضرت فاطمه(عليها السلام) تو را به نوكرى قبول كرده است...


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۴: از كتاب راز روضه نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن