کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل شش

     فصل شش


    روزهاى آخر زندگى پيامبر بود، پيامبر در بستر بيمارى بود و در تب مى سوخت، اثر زهرى كه دشمنان به آن حضرت داده بودند، آشكار شده بود، گروهى از مسلمانان به عيادت او آمدند. پيامبر به آنان رو كرد و گفت: "براى من قلم و دوات بياوريد تا مطلبى براى شما بگويم بنويسيد تا هرگز گمراه نشويد".
    پيامبر نگران بود كه مسلمانان گمراه شوند، او در روز عيد غدير، على(عليه السلام) را به عنوان جانشين خود معرفى كرده بود، امّا در آن لحظه مى خواست سخنى نوشته شود و براى هميشه از او به يادگار باقى بماند.
    يكى از جا برخاست تا قلم و دوات براى پيامبر بياورد، ناگهان عُمَر فرياد برآورد: "سر جايت بنشين! اين مرد هذيان مى گويد، قرآن ما را بس است".[4]
    اين چه سخنى بود؟ چه دسيسه اى در كار بود؟ معلوم بود كه مى خواهند جامعه را از هدايت اهل بيت(عليهم السلام) جدا كنند. پيامبر بارها از مردم خواست از قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) پيروى كنند؟ رستگارى جامعه در پيروى از اين دو مى باشد، امّا وقتى شعار "قرآن ما را بس است"، آمد، راه سعادت گم شد!
    آقاى من! امروز من بايد به هوش باشم، اگر تو را فراموش كنم و قرآن را به گونه اى تفسير كنم كه مرا به سوى تو رهنمون نكند، راه را گم كرده ام. تو قرآن ناطق هستى، ولايت تو، حقيقت قرآن است، قرآن مرا به سوى تو دعوت مى كند.

    * * *


    در سوره حمد چنين مى گويم:
    (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ...).
    از خدا مى خواهم كه مرا به راه مستقيم هدايت كند، مى دانم عدّه اى مى خواهند به سوى خدا بروند، امّا بيراهه مى روند و رستگار نمى شوند. راه مستقيم، همان راه ولايت امامان معصوم(عليهم السلام)است، امروز تو امام و پيشواى من هستى، خدا از من خواسته است تا ولايت تو را قبول كنم و پيرو تو باشم، به سوى تو بيايم به هدايت تو، رهنمون شوم.[5]
    در ادامه سوره حمد چنين مى گويم:
    (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ).
    "خدايا! مرا به راه كسانى كه به آن ها نعمت داده اى رهنمون كن!". برترين نعمت كدام است؟ خدا به چه كسانى اين نعمت را عطا كرده است؟
    منظور از اين نعمت، نعمت محبّت و ولايت توست! من از خدا مى خواهم مرا از كسانى قرار بدهد كه به آنان نعمت ولايت تو داده شده است.
    (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ).
    "خدايا! مرا از راه كسانى كه به آنان غضب كرده اى دور كن، مرا از راه كسانى كه گمراه شده اند، دور كن".[6]
    به راستى خدا به چه كسانى، غضب كرده است؟ هر كس دشمن توست، به خشم و غضب خدا، گرفتار شده است. اين سخن پيامبر است: "هر كس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليّت مى ميرد".

    * * *


    از كودكى وقتى به مسجد مى رفتم، بعد از نماز جماعت، همه رو به قبله مى ايستادند و چنين مى گفتند:
    السلام عليك يا صاحبَ الزّمان! السلام عليك يا شريكَ القرآن!
    من هم اين جملات را تكرار مى كردم، بعد از سال ها به اين حقيقت رسيده ام كه تو "شريك قرآن" هستى![7]
    آرى، وقتى قرآن را كتابى بدانم كه مرا به سوى تو فرا مى خواند، نماز هم رنگ و بوى تو را پيدا مى كند، كاش همه قرآن را اين گونه مى فهميديم!
    آرى، در نماز، سوره حمد مى خوانم، اكنون معناى واقعى دعاى اين سوره را درك مى كنم، من در سوره حمد، دو درس مى آموزم: درس محبت به تو و درس دشمنى با دشمنان تو! اين گونه است كه نمازم با ولايت تو، قبول مى شود.
    هر روز در نماز از "راه مستقيم" مى گويم، اين راه، راه توست، تو حقيقت نماز هستى، اساس دين، ولايت توست.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶: از كتاب ياد غريب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن