کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل ۱۱

      فصل ۱۱


    در حالى كه بسيار خسته هستيد، حال و حوصله هيچ كارى را نداريد، ناگاه يكى از دوستانتان به طرف شما مى آيد و سلام مى كند و دست در دست شما مى نهد.
    اين دوست آن چنان با عشق و صفا دست شما را مى فشارد، كه شما مجذوب صميميّت او مى شويد، گويا دست او يك سيم انتقال انرژى است و بعد از مدّتى كه قلب شما پذيراى اين محبّت شد به خود مى آييد مى بينيد كه سرتاسر وجودتان پر از مهر و نشاط شده و ديگر از آن خستگى، خبرى نيست.
    من مى خواهم به شما بگويم كه اگر شما در زمان پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)بوديد و افتخار آن را داشتيد كه با آنان دست بدهيد چه بسا آنان نيز دست شما را سخت مى فشردند.
    من سه دليل براى اين سخن خود دارم:
    الف - همه شما جابر بن عبد الله انصارى را مى شناسيد، او يكى از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود كه عمر طولانى كرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) به او وعده دادند كه آنقدر عمر مى كنى تا امام باقر(عليه السلام) را ببينى.[32]
    جابر مى گويد: يك روز به ديدار پيامبر رفتم و به خدمت آن حضرت سلام عرض كردم و دست در دست پيامبر نهادم.
    موقعى كه دست من در دست آن حضرت بود پيامبر دست مرا فشار داد و چنين فرمود: "هرگاه مؤمن دست برادر خود بفشارد مثل اين است كه دست او را بوسيده است".[33]
    ب - ابوعُبَيده يكى از شيعيان سرشناس شهر كوفه بود كه توفيق درك امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) را داشت و داراى جايگاه و منزلت بزرگى نزد آل محمد(عليهم السلام) بود.[34]
    ابوعُبَيده نكته جالبى را براى ما نقل مى كند، او مى گويد: يك بار كه با امام باقر(عليه السلام)رو برو شدم، آن حضرت به من فرمود: "ابو عبيده، دستت را جلو بياور".
    من هم دست راست خود را جلو آوردم امام باقر(عليه السلام) دست مرا در دست گرفت و سخت فشار داد.
    اگر اجازه بدهيد عين سخن ابوعُبَيده را براى شما نقل مى كنم، او مى گويد: "من درد را در انگشتان خود احساس كردم".[35]
    اگر قبول داريم كه امام باقر(عليه السلام) الگوى ما در همه زندگى است بايد دست دادن او هم براى ما سرمشق باشد چرا بعضى از ما اين قدر سرد و بى روح دست مى دهيم؟
    چرا دوستان و رفقاى خود را از نعمت محبّت و صفا محروم مى سازيم؟
    چرا بايد بعضى شيعيان امام باقر(عليه السلام) آن چنان بى تفاوت و سرد، دست بدهند كه انسان از اين كه با آنان دست داده است پشيمان شود؟
    آرى همه ما بايد چون امام باقر(عليه السلام) هنگام دست دادن آن چنان پر از شور و احساس باشيم كه طرف مقابل ما از اين محبّت ما بهره برد و بازتاب آن نيز به خودمان برگردد، زيرا اگر ما به ديگران محبّت بنماييم، خود نيز مورد محبّت قرار مى گيريم.
    ج - ابو حمزه ثُمالى را مى شناسيد همان كسى كه دعاى سحر ماه رمضان را از امام سجاد(عليه السلام) شنيده و براى ما نقل كرده است.
    ابو حمزه مى گويد: من همسفر امام باقر(عليه السلام) بودم و در يكى از روزهاى سفر وقتى آن حضرت با من روبرو شد با من دست داد و دستم را به شدّت فشار داد.[36]
    بپاخيزيم و عهد كنيم كه ديگر بى احساس دست ندهيم، خدا مى داند همين دستور ساده مى تواند چه تحوّلى در جامعه ما ايجاد كند و ما را در مقابل سرطان بى تفاوتى، واكسينه كند و در پرتوى همين دستورالعمل، به جايى برسيم كه همواره در تمام جامعه ما، گرماى محبّت احساس شود.
    آرى بياييد اين يخ بى تفاوتى و غربت را در گرمى دست هاى خود آب كنيم و اجازه دهيم تا در فضاى هر دست دادنمان جوانه هايى از محبّت برويد.
    البتّه در پايان تذكر اين نكته را ضرورى مى دانم كه فشار دادن دست ديگران نبايد از حد متعارف زيادتر باشد. مخصوصاً افرادى كه انگشتر به دست مى كنند بايد مواظب باشند كه مبادا باعث ناراحتى دوست خود بشوند.
    نكته مهم اين است كه ما در هنگام دست دادن با خونسردى و بى تفاوتى دست ندهيم و دست خود را مانند تكه گوشتى بى جان در دست ديگران قرار ندهيم!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱: از كتاب معجزه دست دادن نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن