کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پنج

      فصل پنج


    دنيا چيست؟ دنيا يعنى محدوديّت!
    دل آدمى چه مى خواهد؟
    دل در جستوجوى حركت است، او نمى تواند در يك جا بماند، او كمالِ بيشتر را مى خواهد و آن را طلب مى كند.
    عشقِ ليلى هم محدود است، زيبايى ليلى هم محدود است، انسان دو راه بيشتر ندارد: يا خود را فريب بدهد و در حسرت وصال ليلى بماند يا عاشق كسى شود كه زيبايى او نامحدود است.
    بارها شنيده ام كه وصال، قاتلِ عشق است. وقتى من به وصال ليلى خود برسم، ديگر نمى توانم عاشق باشم; زيرا از خمار عشق بيرون مى آيم و مى فهمم كه زيبايى ليلى، محدود است و دل من آزاد مى شود و در جستوجوى عشق ديگرى مى رود.
    چقدر قصّه مجنون زيباست، او در عشق ليلى ناله و فغان مى كرد، ليلى به دنبالش فرستاد و او را نزد خود فراخواند; امّا مجنون به وصال ليلى نرفت. ليلى تعجّب كرد و به او پيام داد چرا نيامدى؟ مجنون گفت: "اگر مى آمدم، اين عشق نابود مى شد، من نيامدم تا اين عشق بماند."
    آرى! مجنون مى خواست در خمار عشق بماند، او مى دانست وصال، اين خمارى را از او مى گيرد.
    ليلىِ هركس، يك چيز است; يكى به دنبال ثروت، ديگرى به دنبال شهرت و آن يكى به دنبال قدرت است. آنان براى رسيدن به معشوق خود سر از پا نمى شناسند; امّا وقتى به آن مى رسند، آن را محدود مى يابند و از آن دل برمى كنند و ديگر با آن آرام نمى شوند، اينجاست كه خسته و نااميد مى شوند يا در جستوجوى معشوق ديگرى مى روند. آن ها باز خيال مى كنند به آرامش خواهند رسيد; امّا زهى خيال باطل!
    دنيا محدود و روح انسان نامحدود است. روح انسان از ملكوت است و چيزى كه از جنس ملكوت باشد، هرگز با دنيا سير نمى شود!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵: از كتاب پنجره اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن