کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هشت

      فصل هشت


    انسان به اين دنيا مى آيد تا به سوى كمال برود، دل او از همه هستى بزرگ تر است; امّا او شيفته دنيا مى شود. انسان آمده است تا حركت كند، انسان مسافر است، دنيا منزل و مقصد او نيست، او بايد چند روزى در اينجا بماند، توشه اى برگيرد و برود.
    با انسانى كه عاشق دنيا شده است، چه بايد كرد؟ چگونه بايد او را از خمارى دنياطلبى نجات داد؟
    جواب اين سؤال يك كلمه بيشتر نيست: "بلا".
    انسان آمده است كه برود، نيامده است كه در اين دنيا بماند، بلا كه از راه مى رسد، دل انسان از دنيا جدا مى شود، شتاب رفتن مى گيرد.

    * * *


    اهل دنيا در راحتى ها هم رنجورند، آسايش ندارند، ثروت فراوانى براى خود جمع كرده اند; امّا ترس جدايى در وجودشان رخنه كرده است. آنان مى دانند كه بايد روزى همه اين ثروت ها را بگذارند و بروند; امّا كسى كه معرفت كسب كرده، در اوج سختى ها، آرام است. او راحتى و آرامش را در سختى ها تجربه مى كند.
    دوستان خدا در دنيا هيچ هراس و ترسى به دل راه نمى دهند. آنان دل به لطف خدا بسته و با او دوست شده اند; از دنيا دل كنده و به او دل بسته اند. آنان نه از آينده ترسى دارند و نه از گذشته اندوهى. آنان به مقام رضا رسيده اند; از خدا خشنودند و خدا هم از آنان خشنود است.[4]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸: از كتاب پنجره اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن