کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست ويك

      فصل بيست ويك


    خداى من! تكيه گاه من!
    وقتى مى خواهم دعا كنم، اين كلمات را بر زبان جارى مى كنم، امّا آيا مى دانم چقدر نياز و احساس در اين عبارت ها موج مى زند؟!
    وقتى من از همه جا و همه چيز نااميد شده باشم و همه تكيه گاه ها را از دست داده باشم و از هر پناهى، گزيده شده باشم، مى توانم اوج احساس اين كلمات را درك كنم، آن وقت است كه زيبايى عبارت "پناه من، خداى من" مرا چنان مدهوش مى كند كه بى اختيار اشك از ديدگانم جارى مى شود و شوق را در دل من شعلهور مى كند.
    سپس از خدا مى خواهم مرا ببخشد; من كه عمر و هستى خود را صرف دنيا كرده و خود را تباه كرده ام، آيا چاره اى جز اين دارم كه به سوى خدا بازگردم و از او بخواهم تباهى مرا جبران كند؟ بايد از او بخواهم مرا از بت هايم جدا كند، دل مرا از عشق به دنيا خالى كند و مرا از هرچه غير خودش، رها سازد.

    * * *


    آيا جاى ديگرى غير از درِ خانه خدا، خير و خوبى پيدا مى كنم؟ آيا مى توانم با كمك از غير او، نجات پيدا كنم؟ آيا بدون كمك او مى توانم از بدى جدا شوم؟
    هرگز!
    من فقر و عجر و گناه خود را مى بينم و مهربانى و بخشش او را هم مى بينم. من سراسر فقرم و او سراسر لطف است و مهربانى. من بنده گناهكارى هستم. من خوبى ها را مى خواهم; ولى از چه راهى بايد به آن برسم؟ من بدى ها را نمى خواهم; امّا چگونه بايد از بدى ها جدا شوم؟ من خودم نمى توانم به خوبى ها برسم و از فقرها و بدى ها جدا شوم، او بايد راه را نشانم بدهد و يارى ام كند.
    هركس خوب شد و به كمال رسيد، هرگز از لطف او بى نياز نمى شود. او بود كه دست آنان را گرفت و آنان را يارى كرد تا به خوبى ها رسيدند، اكنون از او مى خواهم دست مرا هم بگيرد!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۱: از كتاب پنجره دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن