کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى وهفت

      فصل سى وهفت


    وقتى تاريخ را مى خوانم، مى بينم انسان هاى زيادى، اشتباهات ديگران را تكرار كرده و از گذشتگان درس نگرفته اند. گويا تاريخ انسان، يك دور باطل است، انسان ها نسل به نسل مى آيند و مى روند و همان نادانى هاى نسل قبل را تكرار مى كنند و آن نادانى ها را توسعه مى بخشند، چقدر كم هستند كسانى كه از خواب غفلت بيدار شوند و از نادانى ها دست بكشند!
    قرآن بارها ما را به عبرت گرفتن از گذشتگان فراخوانده است. قرآن براى ما، حكايت گذشتگان را بيان مى كند تا ما درس بگيريم. داستان قوم "عاد" و قوم "ثمود" كه از خدا نافرمانى كردند و گرفتار عذابى سخت شدند. اين حكايت ها براى اين است كه ما از خواب غفلت بيدار شويم.
    در اينجا سخن على(عليه السلام) را به ياد مى آورم كه فرمود: "چقدر عبرت ها زياد و چقدر عبرت گرفتن كم است!"[62]
    مؤمن واقعى كسى است كه گذشتگان و همچنين گذشته خود را به ياد مى آورد و تلاش مى كند از آن ها، عبرت بگيرد.
    براستى راز عبرت نگرفتن انسان چيست؟ چرا انسان دچار غرور مى شود و نادانى خويش و نادانى گذشتگان را ادامه مى دهد؟
    مدّت ها به اين موضوع فكر كردم و به اين نتيجه رسيدم: وقتى من خودم را از ديگران برتر مى بينم، ديگر عبرت نمى گيرم، با خود مى گويم: "من زيرك تر هستم، من مؤمن تر هستم، خدا مرا بيشتر دوست دارد، مگر مى شود من با اين هوش و استعداد، دچار يك نادانى بزرگ شوم، اصلاً ممكن نيست كه من به سرنوشت ديگران مبتلا شوم، هرگز! مگر من ديوانه ام كه چنين خطاهايى انجام بدهم!"
    وقتى اين گونه فكر مى كنم پس مرگ را براى ديگران مى بينم و فكر مى كنم سال ها در اين دنيا زندگى خواهم كرد، من مرگ را فقط براى همسايه مى دانم و باور نمى كنم كه هر لحظه ممكن است مرگ سراغ من هم بيايد.
    وقتى من خود را از نادانى دور بدانم، فريب شيطان را خورده ام، زيرا با اين تفكّر ديگر از گذشته ها عبرت نمى گيرم، كسى هم كه اهل عبرت گرفتن نباشد ديگر به راحتى از خواب غفلت بيدار نمى شود.
    من تاريخ گذشتگان را مى خوانم; امّا عبرت نمى گيرم; زيرا خود را برتر و داناتر از ديگر انسان ها مى بينم. من از خودم بيگانه شده ام. من اين مسير را همين طور ادامه مى دهم تا آن لحظه اى كه مرگ سراغم مى آيد، آن وقت است كه از خواب غفلت بيدار مى شوم; امّا ديگر خيلى دير است و من فرصت جبران ندارم.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۷: از كتاب پنجره سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن