کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل چهل ويك

      فصل چهل ويك


    در جامعه اى كه من زندگى مى كنم، دين را تنها در نماز و روزه و كارهاى خير و حجّ مى دانند. من سال ها، دين را مجموعه اين چيزها مى دانستم و فكر مى كردم هركس مثلاً نماز بيشتر بخواند، دين دارتر از ديگران است.
    وقتى قدرى مطالعه و تحقيق كردم، فهميدم همه اين ها "فرع دين" هستند; يعنى اين ها نتيجه دين دارى است.
    اگر دين را همانند درختى در نظر آوريم، اين درخت ريشه اى دارد كه در دل خاك فرو رفته و شاخه هاى درخت دين، نماز و روزه و حجّ است. ريشه درخت دين، اعتقاد به توحيد، عدل، معاد، نبوّت و امامت است. اين ها اصول دين است. اين باورها در قلب هركس وجود دارد و شايد من نتوانم به راحتى از آن باخبر شوم، همان گونه كه ريشه هاى يك درخت در دل خاك هستند، باورهاى قلبى انسان ها هم در دل آنان جاى دارد.
    آيا راهى وجود دارد كه من بتوانم دين دارى يك نفر را تشخيص بدهم؟ وقتى من به يك درخت نگاه مى كنم، تنه آن را مى بينم كه از آن، شاخه هاى زيادى جدا شده اند، تنه درخت سبب استحكام درخت مى شود. من بايد بدانم تنه اصلى دين چيست؟
    اكنون به اين سخن على(عليه السلام) گوش فرامى دهيم: "به زياد نماز خواندن و زياد روزه گرفتن و زياد حجّ رفتن و زياد زكات دادن و زياد كار خير انجام دادن و ناله هاى شبانه مردم توجّه نكنيد، دقّت كنيد كه آيا آنان راستگو و امانت دار هستند يا نه؟"[66]
    سخن ديگرى از امام صادق(عليه السلام) را ذكر مى كنم: "به ركوع و سجده هاى طولانى مردم نگاه نكنيد; زيرا ركوع ها و سجده هاى طولانى، چيزى است كه مردم به آن عادت مى كنند و اگر آن را ترك كنند به وحشت مى افتند، به راستگويى و امانت دارى آنان توجّه كنيد."[67]

    * * *


    درختى كه تنه اصلى آن قطع شود، شاخه هاى فرعى آن هم خشك مى شود و هرگز ميوه نمى دهد. اصول عملى دين، دو چيز است: راستگويى و امانت دارى.
    يك نهال ممكن است اصلاً شاخ و برگ نداشته باشد، امّا ريشه و شاخه اصلى دارد، اين نهال به مرور زمان رشد مى كند و شاخه ها و برگ هاى زيادى به دست مى آورد. كسى كه اصول اعتقادات را در قلب خود دارد و اصول عملى دين (راستگويى و امانت دارى) را دارد، به سوى كمال مى رود و نماز و روزه و حجّ و زكات و... همانند ميوه هاى درخت او خواهند بود; امّا كسى كه راستگو و امانت دار نيست، هرچند او نماز بخواند، اين نماز به ريشه متّصل نيست.
    عدّه زيادى دين دارى را مساوى با نماز مى دانند; امّا چه نمازى؟! نمازى كه بهواسطه اصول عملى دين (راستگويى و امانت دارى) به ريشه دين (اصول دين) متّصل است. اين نماز است كه مى تواند انسان را از زشتى ها دور كند و معراج دل باشد.
    براى ورود به قلمرو دين خدا بايد زندگى را براساس راستگويى و امانت دارى پايه گزارى كرد، بايد از دروغ و خيانت دورى نمود، اين كار همان رويكرد به خدا و حركت به سوى خداست، هركس اين راه را برود، به حريم خدا مى رسد و براى همين است كه نماز و روزه و حجّ چنين كسى قبول مى شود.
    كسى كه دروغ مى گويد، در امانت خيانت مى كند و نماز هم مى خواند، خود را فريب داده است، او دچار نفاق شده و براى همين است كه هرگز لذّت دين دارى را نمى چشد.

    * * *


    ابتدا بايد از دروغ و خيانت دست برداشت و سپس به سوى خدا رفت، نتيجه اين كار، دين دارى صحيح خواهد بود; امّا در جامعه مى بينيم كه خيلى ها وارونه عمل مى كنند، نماز مى خوانند، امّا دروغ هم مى گويند، براى همين است كه يك دين وارونه دارند و دينى كه چنين باشد به آنان هويّت وارونه مى دهد.
    بزرگ ترين علّت بى هويّتى جامعه، همين است، فروع دين را به جاى اصول عملى دين گرفته ايم و به آن تأكيد زياد داريم. ما بايد به اصول عملى دين (راستگويى و امانت دارى) توجّه كنيم و اين دو را بيش از همه چيز پاس بداريم.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۱: از كتاب پنجره سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن