کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل چهار

      فصل چهار


    مردم ، گروه گروه به مدينه مى آيند ، فكر مى كنم آمار مسافران اين سفر به هفتاد هزار نفر رسيده باشد .[8]
    ديگر وقت حركت ، نزديك است ، امّا على(عليه السلام) هنوز نيامده است ، مگر مى شود پيامبر بدون على(عليه السلام) به اين سفر برود ؟
    تمام اين سفر بهانه اى است تا مردم با ولايت على(عليه السلام) آشنا شوند .
    بايد صبر كرد تا خبرى از او برسد .
    همسفرم ! نگاه كن ! سوارى به سوى مدينه مى آيد ، او وارد شهر مى شود و سراغ پيامبر را مى گيرد .
    مردم در جواب مى گويند : "پيامبر در مسجد است" .
    او نزد پيامبر مى آيد و سلام مى كند و مى گويد : "اى رسول خدا ! من از يمن مى آيم ، من از جانب على(عليه السلام) براى شما خبرهاى خوشى آورده ام" .
    پيامبر تا نام على(عليه السلام) را مى شنود گلِ لبخند بر صورتش مى نشيند ، مثل اينكه تمام عرش و ملكوت را به او داده اند .
    نامه رسان ، نامه على(عليه السلام) را به پيامبر مى دهد و مى گويد : "وقتى كه على(عليه السلام) به يمن رسيد و با قبيله هَمْدان سخن گفت ، همه آنها اسلام آوردند ، با اسلام آوردن اين قبيله ، تمام مردم آن كشور ، مسلمان شدند" .[9]
    لازم است اشاره كنم كه قبيله هَمْدان ، يكى از بزرگ ترين قبيله هاى يمن مى باشد .[10]
    اين خبر ، موفقيّت بزرگى است ، على(عليه السلام) توانسته است بدون جنگ ، همه اهل يمن را مسلمان كند .
    وقتى پيامبر اين سخن را مى شنود به سجده مى رود و خدا را شكر مى كند .
    سجده پيامبر طول مى كشد ، من نمى دانم اين سجده شكر او براى اسلام آوردن اهل يمن است يا براى سلامتى على(عليه السلام) .
    بعد از مدّتى ، پيامبر سر از سجده برمى دارد و مى گويد : "سلام خدا بر قبيله هَمْدان" .[11]
    جا دارد كه پيامبر به قبيله هَمْدان سلام كند ، زيرا وقتى آنها با على(عليه السلام) روبرو شدند ، او را شناختند و مجذوب خوبى هاى او شدند .
    من معتقدم به بركت همين سلام پيامبر ، مردان و زنان اين قبيله همواره پيرو حقيقت خواهند بود .
    اكنون ، پيامبر دستور مى دهد تا نامه اى براى على(عليه السلام) نوشته شود ، پيامبر در اين نامه از على(عليه السلام) مى خواهد تا همراه با اهل يمن براى انجام حج به سوى مكّه حركت كند .[12]
    پيامبر نامه را به نامه رسانى مى دهد و از او مى خواهد تا هر چه سريع تر به سوى يمن حركت كند . نامه رسان ، نامه را مى گيرد و به سوى يمن مى تازد .





نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب روى دست آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن