کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست وهشت

      فصل بيست وهشت


    آيا مى دانى كه همه پيامبران وقتى مى خواستند جانشين خود را معرّفى كنند در روز هجدهم ماه ذى الحجّه اين كار را انجام مى دادند ؟
    روز هجدهم ماه ذى الحجّه از همان ابتداى تاريخ ، روز مقدّسى بوده است .
    امروز روزى است كه دين خدا كامل شده است ، آيا ما نبايد شاد باشيم ؟
    به نظر من كه عيد واقعى امروز است ، هيچ روزى به بزرگى امروز نمى رسد .[132]
    جانِ برادر ! آنجا را نگاه كن ! چرا اينان خاك بر سر خود مى ريزند ؟
    اينان كه هستند ؟ امروز كه روز سرور و شادى است ، چرا اين چنين مى كنند ؟
    اينها همه ، شيطان هاى زمين هستند كه وقتى فهميده اند كه پيامبر ، على(عليه السلام) را به عنوان جانشين خود معرّفى كرده است ناراحت شده اند و براى همين خاك بر سر خود مى ريزند ، امروز براى آنها روز غصّه است .
    آنها نزد رئيس خود ، ابليس، جمع مى شوند ، ابليس به آنها نگاه مى كند و به آنها مى گويد : "چه شده است ؟ چرا خاك بر سر خود مى ريزيد ؟" .
    آنها جواب مى دهند : "مگر نديدى كه محمّد ، ولايت على را براى همه اعلام كرد و همه مردم با على بيعت مى كنند؟" .
    ابليس خنده اى مى كند و مى گويد : "ناراحت نباشيد ، در ميان اين جمعيّت عدّه اى هستند كه قول داده اند به بيعت امروز خود وفا دار نمانند" .[133]
    شيطان از پيمانى كه عدّه اى از بزرگان قريش در داخل كعبه بسته اند خبر دارد ، او مى داند كه آنها تصميم گرفته اند بعد از وفات پيامبر نگذارند حكومت به دست على(عليه السلام) بيفتد .
    درست است كه امروز ، اين گروه نمى توانند در اين اجتماع باشكوه كارى بكنند و به ظاهر با على(عليه السلام) بيعت كرده اند ، امّا عشق به رياست ، آنها را به شكستن اين پيمان وادار مى كند .
    شيطان هم براى اين كه حكومت عدالت محور على(عليه السلام) برپا نشود همه سعى و تلاش خود را خواهد نمود .
    آنجا را نگاه كن !
    يك نفر با سرعت از جمعيّت دور مى شود ، حدس مى زنم او نمى خواهد با على(عليه السلام) بيعت كند .
    بعد از لحظاتى او را مى بينم كه به سوى خيمه پيامبر مى آيد .
    به راستى چه شده است ، چرا او برگشته است ؟
    وقتى او با پيامبر روبرو مى شود چنين مى گويد : "من داشتم از اينجا مى رفتم و نمى خواستم با على بيعت كنم ، ناگهان به سوارى برخوردم كه صورتى زيبا داشت و بسيار خوشبو بود ، او به من گفت كه هر كس از بيعت غدير، خوددارى كند يا كافر است يا منافق ; براى همين بود كه من بازگشتم تا با على بيعت كنم ".
    پيامبر لبخندى مى زند و مى گويد : "آيا آن سوار را شناختى ؟ او جبرئيل بود كه تو را به بيعت با على تشويق كرد" .[134]
    خداوند در مقابل دسيسه هاى شيطان ، فرشتگان خود را مى فرستد تا مردم را به راه راست هدايت كنند .
    اكنون نوبت آن است كه زنان با على بيعت كنند ، پيامبر دستور مى دهد تا همسران او هم با على(عليه السلام) بيعت كنند .
    به دستور پيامبر ظرف آبى را مى آورند و پرده اى بر روى آن مى زنند .
    زنان در آن سوى پرده دست خود را در آن آب مى نهند و على(عليه السلام) هم در سوى ديگر پرده دست خود را در آب مى گذارد و به اين روش آنها هم با امام خود بيعت مى كنند .






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۸: از كتاب روى دست آسمان نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن